نام پژوهشگر: سید هادی موسوی

بررسی علیّت از دیدگاه فلسفه اسلامی با مسئله عدم جبر و تفویض از دیدگاه اهل بیت علیهم السلام
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1389
  سید هادی موسوی   عسگر دیرباز

چکیده در این رساله، به بررسی، تبیین و مقایسه دیدگاه اهل بیت علیهم السلام و فلاسفه اسلامی در خصوص نحوه صدور فعل از انسان پرداخته می شود. نظریه اهل بیت معروف به امر بین امرین نافی نظریات رقیب جبر و تفویض میباشد و نظریه ای کاملاً ابتکاری، دقیق و مطابق با واقع است که از فسادهای دو نظریه جبر و تفویض بکلی پیراسته است. ما نظریه اهل بیت را در دو تصویر جداگانه و مرتبط با هم، ارائه نموده ایم که تصویر اول، ماهیت نظریه و تصویر دوم، نسبت فعل انسان و مقولات الهی را نشان می دهد. در تصویر اول، نشان داده شده است که ماهیت نظریه اهل بیت، دارای سه مفهوم اصلی استطاعت انجام فعل، امر و نهی الهی و اذن الهی می باشد. و این سه مفهوم در یک ائتلاف کلی، نظریه امر بین الامرین اهل بیت را شکل می دهند به نحوی که در صورت نبود و یا انکار یکی از این مفاهیم سه گانه، تصویر ماهیت امر بین امرین دچار خدشه و تباهی می گردد. در تصویر دوم، نیز نسبت میان مشیت الهی، اراده الهی، قدر الهی و قضای الهی با فعل انسان بررسی شده است و نشان داده ایم که از دیدگاه اهل بیت صحت صدور فعل از انسان منافاتی با این امور الهی ندارد بلکه بر مبنای همین امور الهی است که فعل باید از روی اراده و اختیار از انسان صادر گردد. نظریه فلاسفه اسلامی نیز بر مبنای علیّت و اصل ضرورت علّی و معلولی تبیین و اثبات شده است که بنا بر نظر فلاسفه اسلامی، انسان موجودی مختار است که افعال خویش را نه بر مبنای جبر و نه تفویض بلکه با اراده ای که در طول اراده الهی است، انجام می دهد. از دیدگاه فلاسفه اسلامی، نسبت میان انسان و افعالش، نسبت امکانی است و انسان در مقایسه با علت تامه هر فعل، بخشی از علت می باشد و در صورتی که تمامی اجزای علت تامه در خارج موجود باشند، فعل به اراده انسان محقق می گردد. مقایسه نظرات فلاسفه اسلامی در چگونگی صدور فعل از انسان با نظریه امر بین امرین اهل بیت علیهم السلام، آشکار می سازد که نظر فلاسفه اسلامی، مطابق با تصاویر اول و دوم نظریه اهل بیت علیهم السلام می باشد و به لحاظ نتیجه دارای سازگاری با نظریه اهل بیت است. کلیدواژه ها: اهل بیت ، فلاسفه اسلامی، امر بین الامرین، علیّت

سنتز شیمیایی و بررسی خواص اپتیکی نانوساختارهای نیمه رسانا با گاف نواری پهن
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده فیزیک 1391
  سید هادی موسوی   حمید هراتی زاده

نانوساختارهای نیمه رسانا به جهت خواص منحصربفرد نوری که از خود نشان می دهند، امروزه موضوع تحقیقات بسیاری می باشند و از این رو با توسعه و تحقیق در این زمینه، قطعات اپتوالکترونیکی متعددی ساخته شده است. در این میان نانوساختارهای یک بعدی و دو بعدی به جهت نسبت سطح به حجم بالا می توانند کاندیدای مناسبی برای بکارگیری در چنین ادواتی باشند. در این رساله سعی شده است ضمن ارائه روشی مناسب و ارزان قیمت برای دستیابی به چنین نانوساختارهایی، که عمدتا از طریق سنتز شیمیایی در فاز بخار توسط یک کوره الکتریکی صورت گرفته است، خواص ساختاری و اپتیکی آنها نیز مورد بررسی قرار گیرد. عمده تحقیقات صورت گرفته بر روی نانوساختارهای نیمه رسانای با گاف نواری پهن از جمله اکسیدروی، دی اکسید قلع و نیترید آلومینیم بوده است. اهمیت نیمه رساناهای با گاف نواری پهن آنجایی پررنگ تر می شود که نانوساختارهای چنین نیمه رساناهایی، خواص نور گسیلی مناسبی را در طول موجهای سبز-آبی، بنفش و ماورا بنفش از خود نشان می دهند. در این میان روشهای متعددی برای سنتز این دسته از نانوساختارها پیشنهاد شده است که عمدتا روشهایی پرهزینه، در دماهای بالا و نیازمند خلا نسبتا بالا و یا تجهیزات پیچیده هستند. از اهداف این رساله ارائه روشی نیمه صنعتی و نسبتا ارزان قیمت با امکانات موجود که عمدتا توسط گروه آزمایشگاهی در دانشکده فیزیک دانشگاه صنعتی شاهرود ساخته شده است، برای رشد این نانوساختارها می باشد. روش ذکر شده بر مبنای تبخیر مواد اولیه در منطقه گرم یک کوره الکتریکی افقی، واکنش شیمیایی با گاز فعال و انتقال آنها توسط گاز حامل بر روی زیرلایه های قرار گرفته در منطقه سرد کوره استوار می باشد. از نکات بارز این روش در عین سادگی و ارزان قیمت بودن، وجود پارامترها و عوامل موثر زیاد بر سیستم رشد می باشد. در این میان می توان پارامترهایی همچون دمای رشد، آهنگ افزایش دما رشد، نوع و نسبت گازهای فعال و حامل در کوره الکتریکی، نوع مواد اولیه جهت سنتز، استفاده یا عدم استفاده از کاتالیست، نوع و دمای زیر لایه، وارد کردن ناخالصی های متفاوت درون سیستم را نام برد که هریک از آنها در حد امکانات موجود مورد مطالعه قرار گرفته است. تغییر سیستماتیک هریک از این عوامل، سبب ایجاد نانوساختارهای یک بعدی و دوبعدی از جمله نانوسیمها، نانومیله ها، نانوشانه ها، نانو دندانه ها، نانو تسمه ها و نانو صفحات گردید که در بخشهایی از این رساله چگونگی تاثیر هریک از این عوامل بر خواص ساختاری ارائه شده است. جدای از مطالعه بر روی خواص ساختاری که از طریق روشهایی همچون میکروسکپ الکترونی روبشی (sem)،میکروسکپ الکترونی عبوری (tem و hrtem)، پراش پرتو ایکس (xrd) و طیف سنجی پراش انرژی پرتو ایکس(edx) صورت گرفته است، خواص اپتیکی چنین نانوساختارهایی مورد تحقیق قرار گرفته است. خواص نورگسیلی مناسب فتولومینسانس (pl) نانوساختارهای سنتز شده در ناحیه طول موجهای سبز-آبی، بنفش و ماورا بنفش، این نوید را می دهند که با بهینه سازی و بکارگیری چنین روشهایی می توان گامهای امیدوارکننده ای در جهت ساخت ادوات نورگسیل با این طول موجها برداشت. چگونگی تغییرات خواص نورگسیلی با تغییر در ساختار و وارد نمودن ناخالصی از دیگر موضوعات مورد بحث می باشد. در نهایت خواص اپتیکی غیرخطی چنین نانوساختارهایی خصوصا برای اکسید روی که دارای خواص اپتیکی غیرخطی بالایی نیز می باشد، از طریق سیستم آزمایشگاهی روبش-z با دریچه بسته و باز، اندازه گیری و مورد مطالعه قرار گرفت. در این میان ضمن اندازه گیری پارامترهایی از جمله ضریب جذب و ضریب شکست غیرخطی، بررسی اثر دما و چگونگی تغییر این پارامترها نیز ارائه شد که با توجه به میزان نسبتا بالای چنین ضرایبی برای اکسید روی، این ماده را به عنوان ماده ای با پتانسیل بالقوه جهت ساخت ادوات اپتیکی غیرخطی مانند کلیدهای اپتیکی و سیستمهای متمرکز کننده پرتو نور لیزر معرفی می نماید.

تحلیل پایداری دیوارهای خاک مسلح به روش تفاضل محدود و روش اجزای محدود
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تفرش - دانشکده عمران 1391
  سید هادی موسوی   وحید مقصودی

أ چکیده در این پژوهش با انجام تحلیلهای پارامتریک، پایداری دیوارهای خاکی مسلح با ژئوسنتتیک مورد بررسی قرار گرفت. جهت انجام تحلیل های لازم از دو روش گوناگون عددی و تعادل حدی استفاده گردید. و همچنین جهت انجام آنالیزها به plaxis برای انجام بررسی های عددی از نرمافزار اجزای محدود بهره گیری شد. پس از انجام مدلسازی های لازم، تاثیر عوامل slope/w روش تعادل حدی از نرم افزار گوناگونی چون سختی محوری ژئوسنتتیک، فاصله عمودی بین لایه های آن، طول لایه های ژئوسنتتیک، زاویه اصطکاک داخلی خاکریز و ارتفاع دیوار بر تغییرشکلها و نشست های دیوار و همچنین نیروهای محوری بوجود آمده در المان مسلح کننده، مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین ضریب اطمینان پایداری در برابر لغزش برای هر حالت به روش تعادل حدی محاسبه گردید. پس از انجام تحلیلها و بررسی های لازم نتایج زیر حاصل گردید: با افزایش میزان سختی کششی ژئوسنتتیک از مقدار تغییر شکل افقی و نشست های دیوار بیشتر کاسته می شود. اثر افزایش سختی محوری ژئوسنتتیک در کاهش تغییر شکل های افقی و نشست های دیوار فقط تا مقدار مشخصی قابل ملاحطه می باشد و پس از این مقدار معین، افزایش سختی ژئوسنتتیک تاثیر قابل ملاحظه ای بر کاهش تغییر شکل ها و نشست ها ندارد. با توجه به نتایج تحلیلها به روش تعدل حدی، با افزایش سختی محوری المان مسلح کننده، ضریب اطمینان حداقل پایداری در برابر لغزش تقریباً به صورت خطی افزایش می یابد. در حالیکه نتایج حاصل از روش عددی نشان می دهد که اگرچه با افزایش سختی محوری ضریب اطمینان افزایش می یابد، اما به ازای مقداری معین، افزایش سختی محوری ژئوسنتتیک تاثیر چندانی بر افزایش ضریب اطمینان ندارد. همچنین با کاهش فاصله بین لایه های مسلح کننده و افزایش طول لایه ژئوسنتتیک، میزان تغییر شکلهای افقی و نشست دیوار بیشتر کاهش می یابد. اما این کاهش فقط تا تعداد لایه معین و طول معینی محسوس می باشد و بعد از آن تغییرات کمتر می ب شود. این بدان مفهوم است که برای خاک و ژئوسنتتیکی با ویژگیهای معین، مقدار بهینه ای برای تعداد لایهها و طول گیرداری مسلح کننده وجود دارد که برای مقادیر بیش از آن تاثیر زیادی بر کاهش تغییر شکلها و نشست ها ندارد. همچنین با افزایش طول المان های مسلح کننده و کاهش فاصله بین آنها، ضریب اطمینان حداقل در برابر لغزش افزایش می یابد. البته به ازای طول و تعداد معینی از المان های مسلح کننده، ضریب اطمینان در برابر لغزش در فاصله مشخصی از دیوار تقریباً ثابت می ماند. در محدوده کرنش های پایین (به ازای سربارهای کوچک)، افزایش سختی محوری ژئوسنتتیک ها، کاهش فاصله بین آنها و همچنین افزایش طول المانهای تسلیح تاثیر کمی بر کاهشتغییرشکلها دارد. با افزایش زاویه اصطکاک داخلی خاکریز، از مقدار تغییر شکل افقی و نشست دیوار بیشتر کاسته می شود. اما اثر افزایش این پارامتر بر کاهش تغییر شکل ها و نشست های دیوار بیش از مقدار معینی، تقریباً ثابت می باشد و مقدار کاهش تغییر شکلها و نشست ها روند یکنواختی دارد. همچنین با افزایش زاویه اصطکاک داخلی خاکریز، ضریب اطمینان حداقل در برابر لغزش تقریباً به صورت خطی افزایش می یابد با افزایش ابعاد و بلندی دیوار، میزان تغییر شکلهای افقی و نشست های دیوار افزایش می یابد. به ازای مشخصاتی معین از هندسه و مقاومت لایه های مسلح کننده و نیز تحت سرباری ثابت، اثر افزایش ارتفاع دیوار بر تغییر شکل های افقی آن با افزایش فاصله از پی، افزایش می یابد. همچنین با افزایش ارتفاع دیوار، مقدار نیروی محوری حداکثر ژئوسنتتیک افزایش می یابد. البته اثر میزان افزایش ارتفاع در افزایش تغییرشکل های افقی، در بخشهایی پایینی دیوار بیشتر است. کلمات کلیدی : دیوار مسلح، ژئوسنتتیک، اجزای محدود، تعادل حدی، تحلیل پایداری، تغییر شکل افقی، نشست، نیروی محوری حداکثر ژئوسنتتیک.