نام پژوهشگر: شهلا دایر
شهلا دایر حسن دادخواه تهرانی
زبان عربی از جمله زبان های زنده و پویایی است که به دلیل نزدیک بودن سرزمین های اعراب با دیگر اقوام، از زبان های دیگر تأثیر پذیرفته است که زبان فارسی نیز از آن جمله است. موقعیت جغرافیایی و نیز حکومت های مقتدر ایران باستان و نفوذ این دولت ها در سرزمین های پیرامون و نیز روابط تجاری و بازرگانی از جمله عوامل موثر این امر هستند. روشن ترین انگیزه وام گیری، برآوردن نیاز ها و پر کردن جاهای خالی در دستگاه زبان است. تجارب تازه و اشیاء تازه با خود واژه های تازه ای وارد زبان می کنند. این اشیاء و تجارب خواه از طریق آنچه مردم شناسان «نشت فرهنگی» می گویند وارد یک زبان شده باشد و خواه از طریق رفتن جامعه وام گیرنده به سوی آنها، یعنی از طریق مسافرت و مهاجرت و تحصیل دانش باشد. نتیجه یکسان است. هدف این تحقیق یافتن واژگان فارسی در شعر و نثر عربی تا پایان دوره ی اموی (132 هجری) و بررسی سیر تطور این واژگان است. با توجه به روابط تنگاتنگ و تأثیرات متقابل فرهنگ ایرانی و عربی، یافتن این واژگان مشترک، تأکیدی بر مشترکات این دو ملت است. در این نوشته، با مراجعه به کتب و مراجع موجود، واژگان فارسی را یافته و دگرگونی های ایجاد شده در آنها شرح داده شده است. در گام نخست نگاهی گذرا به تاریخ روابط دو ملت در دوره های مختلف انداخته، سپس سیر تحول و دگرگونی واژگان در زبان عربی به اختصار شرح داده می شود. لازم به ذکر است که برخی از واژگان مورد پژوهش، به دلیل عدم وجود منابع کافی، برای ذکر شاهد، کنار گذاشته شده اند. همچنین در مواردی که واژه ای در قرآن ذکر شده است از ارجاع آن به دوره ی جاهلیت خودداری گردیده و به ذکر منبع قرآنی آن اکتفا شده است. از سوی دیگر در مواردی که واژه ای در عصر اموی یافته شده، که ریشه ی آن به دوره ی قبل از اموی باز می گردد، ولی شواهد متقن و مستندی از منابع اولیه آن یافت نشده است، ذکر و شرح آن واژه در بخش اموی آمده است. دگرگونی ها و تغییرات ایجاد شده در کلمات بسیار جالب توجه بود. گاه این دگرگونی ها قابل ردیابی و شناسایی بود، و گاه یافتن اصل واژه به دلیل دگرگونی آن، سخت دشوار می شد. تا آنجا که واژه را به زبان های مختلف و ریشه های متفاوت نسبت داده اند. اما در اینجا تکیه بر آن بود که تنها واژگانی که فارسی بودن آنها قطعی است، مطرح گردند و از ذکر واژگان مشکوک، چشم پوشی شود.