نام پژوهشگر: فاطمه خاکپور
فاطمه خاکپور ابراهیم رنجبر
آثار پائولوکوئیلو، اخیراً در بین مردم جهان جذاب تلقی شده مورد استقبال قرار گرفته است. یکی از رمان های جذاب و پر خواننده ی وی «وروینکا تصمیم می گیرد بمیرد» نام دارد. نگارنده در این نوشته کوشیده است عناصر داستانی رمان مذکور را تحلیل کند. البته در تحلیل شخصیت ها از توجه به مسائل جامعه شناختی و روان شناختی غافل نبوده ایم. پژوهش حاضر در چهار فصل تدوین شده است. فصل اول شامل مقدمه و کلیات طرح تحقیق است. فصل دوم به تعاریف، پیشینه ی تحقیق و روش اجرای طرح اختصاص دارد. در فصل سوم عناصر داستانی رمان بررسی شده است: زاویه دید این رمان، دانای کل نامحدود است. داستان از پیرنگ معقولی برخوردار است و واقعه ای اتفاقی و استثنایی در آن دیده نمی شود ترس، مضمون اصلی این رمان است که پیامدهای وخیمی دارد و نویسنده با استفاده از این فکر اصلی که در دل موضوع قرار دارد دیگر عناصر داستان را پرورانده و موضوعات مهم روانشناختی- اجتماعی را مورد بررسی قرار داده است. کوئیلو الگوی افقی لیوبلیانا، پایتخت کشور اسلوانی را انتخاب کرده است حـوادث داستـان نوامبر سال 1997 رخ می دهد. نویسنده از روش توصیف صریح و غیر صریح برای صحنه پردازی استفاده کرده است. وی در این رمان از نظر زبانی از رفتاری معلق بین گریز و رجعت استفاده کرده است. فضای رمان در صحنه افتتاحیه ی داستان فضایی است کسالت بار و راکد، اما در صحنه دوم، فضایی است متغیر که بسته به حالت شخصیت های داستان تغییر می یابد. این رمان از نوع رمان های واقع گراست که شخصیت فردی، درونی و تجربه ی زندگی نویسنده در آفرینش آن سهم زیادی دارد نویسنده شخصیت های داستان را از سنین مختلف و از طبقات متفاوت اجتماعی برگزیده است تا گستردگی موضوع را نشان دهد زیرا غرق شدن در روزمرگی ها و روان آزردگی ها چیزی است که در تمام سطوح زندگی قابل رویت است و به نوعی گریبان گیر انسان معاصر شده است. در فصل چهارم خواننده با مطالعه ی این پژوهـش به نتایج زیر دسـت می یابد: نویسنده به دور از ذهنیت مرد سالارانه توانسته است زن را به عنوان موجودی مختار و کار ساز معرفی کند. نویسنده تبعات معیار دوگانه ی رفتار جنسی در جامعه و جدی نگرفتن نقش زن از سوی جامعه را به خوبی در قالب داستان تحلیل کـرده است .اشتغال به امـور عادی زندگی امکان زندگی والا را از افراد گـرفته و به سـوی پوچـی می کشاند .