نام پژوهشگر: الهه صالحی ریزی
الهه صالحی ریزی مجید یوسفی بهزادی
چکیده: دوگانگی، ماهیت یا حالت چیزی است که ذاتا دوگانه است یا دارای عناصرمختلف دوگانه است. دوگانگی شخصیت به یک تشویش درونی اشاره می کند که وجود دو نوع رفتار را آشکار می کند: یکی معمولی و سازگار، و دیگری بیمارگونه. در واقع شخصی که گرفتار این دوگانگی است، بدون آ گاهی دو زندگی را می گذراند. "من" واقعی قادر است زندگی را بگذراند که از نظر اجتماعی صحیح است. برعکس، " من" ناخودآگاه به قوانین و آداب تجاوز می کند و تمایلات نا آگاهانه شخص را حتی تمایلات افراطی وی را ارضا می کند. کالیگولا، امپراطور رومی که همزمان احساسی و قاطع، شکننده و ظالم، دیوانه و عقل است، اعلام میکند که قصد دارد که رنج ها کاهش یابد و موجودات نمیرند و در این قرن برابری ایجاد کند. اما خود باعث رنج و بیماری می شود و از خود خدایی خلق می کند که فراتر از همه ی انسان هاست. کالیگولا یک شخصیت ثروتمند، پیچیده، نیمه فرشته، نیمه شیطان است که تمام نقش های هیجانی را بازی می کند، از دیوانگی بچه گانه تا هوش مضاعف، از خشونت لجام گسیخته تا ضعف رقت انگیز. کلمانس، وکیل معروف ، همزمان بی گناه و گناهکار، خودخواه و خیرخواه، که هم برای سلطه بر دیگران و هم برای خدمت به آن ها جاه طلب است، گناهکار و تائب و شخصیتی دوگانه و مبهم است که از طرفی گناه می کند و از طرف دیگر قصد دارد که به بدی خاتمه دهد ، پشیمان است و تصمیم می گیرد که به آدم شریفی تبدیل شود، درحالی که بازهم مرتکب گناه دیگری می شود که مطمئنا آخرین گناه او نیست. اعمال وی دو گانه هستند: او خود شیفته ای است که از خود بیزار است و خود را تحقیر می کند. خود را بی دین می نامد ولی نقش پاپ را می پذیرد. خود را به عنوان مردم دوست می ستاید ولی جرئت نمی کند دو زندگی را نجات دهد (زندگی دختری که خودکشی می کند و زندگی مرد در حال احتضار که کلمانس آب وی را می نوشد)، کلمانس خود را بر خلاف قضاوت میداند ولی تبدیل به قاضی تائب می شود. این تحقیق قصد دارد دلایل و چگونگی دوگانگی شخصیت کالیگولا و کلمانس را به عنوان شخصیت های اصلی کتاب سقوط و کالیگولا اثر آلبر کامو بررسی کند وبه تحلیل مواردی بپردازد که ما را هدایت می کند که آن ها را به عنوان شخصیت های "دو وجهی" در نظر بگیریم .