نام پژوهشگر: مریم برخوردارپور
مریم برخوردارپور حمیدرضا آیت اللهی
صدرالمتألهین عدمی بودن شر را به فقدان ذات و یا فقدان کمال ذات شیء نسبت می دهد. از دیدگاه او شرور بسته به مرتبه ی وجودی ممکنات، نسبی می باشند. خداوند وجود مطلق و خیر محض است و شر به عدم تحقق امکان های موجود برمی گردد. شر از جهت فاعل و قابل ضرورت علّی می یابد، و هر وجود ممکنی به واسطه اینکه همه امکان های وجودی اش در آن به ظهور نرسیده است، با شر همراه است. فخرالدین رازی، اما، شر بالذات را به عدم ضروریات و منافع شیء نسبت می دهد و وجودی بودن شر را بالعرض و داخل در قضای الهی می داند. از دیدگاه او شرور از این جهت که در مورد یک چیز شر هستند و در مورد و موقعیتی دیگر خیر، نسبی می باشند. شرور ضرورت علّی ندارند چون خداوند فاعل بالاضطرار نیست، و به اقتضای حکمت خداوند از خیرات تفکیک ناپذیرند. عدالت الهی را ملاصدرا فیض عام و بخشش گسترده در مورد همه موجوداتی که امکان هستی و یا کمال در هستی دارند، می داند. در نظر او شروری که در عالم دیده می شود یا از لوازم ماده است و یا به پندار ما نامطلوب است. شرور مرتبط با نظام تکوین به سبب نقصان قابل است و نه امساک فیض فاعل، تا ظلم یا تبعیض تلقی شوند. اما شرور غیر مرتبط با نظام تکوین- همچون شر اخلاقی- در حوزه اختیار بشر است و مسئولت خلیفه اللهی او جزئی از نظام احسن می باشد. در حالیکه امام فخررازی بر این باور است که هر فعلی در ذات خود نه عدل است و نه ظلم، هرگونه تصرفی از ناحیه خداوند نیکوست و در کار او قبیح و ظلم موضوعیت ندارد.