نام پژوهشگر: طیبه فصیحی هرندی
طیبه فصیحی هرندی فضل اله غفرانی پور
پیشرفت های اخیر در تشخیص و درمان سرطان پستان میزان بقای مبتلایان به این بیماری را افزایش داده است. امروزه بررسی کیفیت زندگی به دلیل افزایش میزان بقای مبتلایان به این بیماری به عنوان یک موضوع مهم سلامت مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. این مطالعه با تلفیقی از تحقیق کیفی و کمی با هدف طراحی و ارزشیابی مدل آموزشی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. درمرحله اول، تحقیق به روش کیفی و با رویکرد گراندد تئوری با مشارکت 39 نفر از زنان مبتلا به سرطان پستان که حداقل یک سال از تشخیص بیماری آنان گذشته بود، به روش مبتنی بر هدف انتخاب شدند، انجام گردید. جهت تکمیل داده ها ، نمونه گیری به صورت نظری با انجام مصاحبه با اعضای خانواده بیماران و نیز تیم درمانی که به طور غیرمستقیم پدیده مورد مطالعه را درک نموده بودند، ادامه یافت. بدین ترتیب که در مجموع 4 نفر همسر، 5 نفر دختر، یک خواهر، یک نفر همسایه و 2 تن از اعضای تیم بهداشتی–درمانی نیز مورد مصاحبه قرار گرفتند .از تحلیل داده های مطالعه کیفی 267 کد سطح اول، 16کد سطح دوم و 5 کد سطح سوم حاصل گردید. نتیجه ادامه تجزیه و تحلیل در مرحله مفهوم سازی 5 مفهوم اصلی مشتمل بر درک ناتوانی جسمی و عملکردی، نارسایی/تضاد نقش، آگاهی و نگرش های فردی و اجتماعی، درک حمایت معنوی و درک حمایت اجتماعی ناکافی بود. درک حمایت معنوی عامل تسهیل کننده و کمبود آگاهی و نگرش های منفی فردی و اجتماعی در زمره عوامل بازدارنده درک حمایت بودند. درک ناتوانی های جسمی و عملکردی در این بیماران باعث نارسایی/ تضاد در نقش شده و آنان برای رفع این تضاد به جستجوی حمایت می پردازند. "درک حمایت" در این تئوری عنصر اساسی است و رابطه مستقیم با کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان دارد. بر اساس این نظریه، مدل حمایتی به منظور ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان طراحی شد. مرحله دوم پژوهش یک مطالعه نیمه تجربی بود. تعداد 63 نفر از بیماران واجد شرایط در شهر کاشان به روش تخصیص تصادفی در دو گروه مورد و شاهد قرار گرفتند. برای گروه آزمون مداخله در قالب مدل حمایتی ارتقاء کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد. کیفیت زندگی هر دو گروه یک ماه پس از مداخله و با بکارگیری پرسشنامه های استاندارد eortc qlq-c30 وqlq-br23 ، حمایت اجتماعی و خودکارآمدی مورد ارزیابی قرار گرفته و با قبل مقایسه گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که دستیابی به اهداف مورد انتظار حاکی از کارآیی این مدل در ارتقاء کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان بود.