نام پژوهشگر: نیما تجبر
نیما تجبر ابوالقاسم قوام
طنز به خلافِ آنچه در اغلب پژوهش هایِ ادبی جلوه داده شده، محدود به شکلی خاص یعنی نقد و انتقادی اجتماعی یا سیاسی نیست بلکه می توان آن را به مثابه یِ تنه یِ اصلیِ درختِ شوخ طبعی دید و در نظر گرفت که صاحب انواعی چون هجو، نقیضه، هزل، جوک و غیره است. در سرآغاز این کتاب به دقّت به این موضوع پرداخته شده است که واژه یِ طنز از کجا و چگونه تبدیل به اصطلاحی ادبی شده و ترجمه و آشنایی با آثارِ ادبیاتِ غرب تا چه اندازه در این امر نقش داشته است. پس از این، تعریف هایِ موجود طنز مورد نقد و داوری قرار گرفت و مشخّص شد که همه یِ تعریف ها بدونِ شک، حاصلِ ترجمه یِ تعریفِ ساتیر است؛ این دو دریافت، سبب شد تا فارغ از تعریف هایِ نادرستِ پیشین، طنز و انواعِ آن با دیدگاهی دیگر بررسی شود و تعریفی تازه از آن ارایه گردد. عللِ عدمِ بررسیِ طنز و انواعِ آن، موضوعِ مهمِّ دیگری بود که به آن پرداخته شد تا موانعِ عمده یِ همیشگی و گاه مقطعیِ تحقیقاتِ طنز در این باره نشان داده شود؛ امّا از آن جا که هدفِ نهایی ارایه یِ نظریه یِ طنز بوده است از تفصیلِ بی مورد این مباحث پرهیز شد. بنابراین، در ادامه با طرح و سپس نقد نظریه هایی که به تبیینِ طنز پرداخته اند، نخست ضرورتِ ارایه یِ نظریه ای دیگر مطرح شد و پس از آن، با طرحِ دو فرضیّه ، ابزاری برایِ تحلیلِ آثارِ طنز فراهم گردید. پس از تحلیلِ آثاری که متونِ برجسته یِ طنز خوانده شده اند، نتیجه گیری هایِ اوّلیه مرور شد تا یادآوریِ مجدّد آن بسترِ مناسبی باشد برایِ طرحِ نظریه یِ طنز، سپس با اثباتِ فرضیّه ها این امکان پدید آمد تا سرانجام نظریه یِ طنز ارایه شود. نظریه یِ جدید طنز، نشان داد که آنچه تا کنون در این باره گفته یا نوشته شده، نیازمند بازنگریِ اساسی است بدان گونه که می توان ادّعا کرد با این پژوهش طنز، معنا و تعریفش یکسره تغییر یافته اند.