نام پژوهشگر: زهرا فتحی شهری

تأثیر داستان نویسی رئالیستی بر نثر معاصر فارسی (با تکیه بر آثار طالبوف، مراغه ای و جمالزاده)
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بیرجند 1390
  زهرا فتحی شهری   مرادعلی واعظی

رئالیسم مکتبی است که در اوایل قرن نوزدهم در واکنش به مکاتبی چون رمانتیسم و ایده آلیسم که در گریز از دنیای واقعی به وجود آمده بودند، ظهور کرد. طرفداران این مکتب، زندگی و واقعیات موجود در جامعه را الگوی آفرینش آثار خود قرار دادند. یکی از مهم ترین حوزه هایی که این مکتب در آن نفوذ کرد حوزه ی ادبیات و مخصوصاً ادبیات داستانی بود. این جریان ادبی با دارا بودن ویژگی هایی چون حقیقت مانندی و توجه به واقعیات زندگی مردم عادی جامعه، به کارگیری زبانی ساده و بی پیرایه و البته صریح، توصیف جزء به جزء و دقیق واقعیات و... در اواخر قرن سیزدهم هجری شمسی در نتیجه ی عواملی چون ترجمه ی متون غربی و ارتباط با دنیای غرب و نوعی بیداری و تحول در روشنفکران ایرانی، وارد ادبیات داستانی ایران شد. پیش از ورود ادبیات واقع گرا و توجه روشنفکران به این جریان ادبی دگرگونی هایی چون تحولات اجتماعی و فرهنگی (با ظهور انقلاب مشروطه) و ادبی (به واسطه ی تلاش هایی در راستای ساده کردن زبان)، زمینه را برای پذیرش این مکتب ادبی فراهم کرده بود. نویسندگانی چون طالبوف، مراغه ای و جمالزاده با آفرینش آثاری داستانی، به دلیل به کارگیری زبانی ساده، پیشگام این جریان ادبی در ایران شدند. این پژوهش بنا دارد با برشمردن ویژگی ها و مولفه های برجسته ی داستان های رئالیستی و انطباق آن با آثاری چون کتاب احمد طالبوف، سیاحت نامه ی ابراهیم بیگ مراغه ای و یکی بود یکی نبود جمالزاده پیشگامی این نویسندگان در این مکتب ادبی در ایران را اثبات کند. در ادامه می کوشد تأثیر این پیشگامان بر نویسندگان نسل بعد از خود، که این نوع داستان نویسی را به تکامل رساندند را با بیان شواهدی نشان دهد. این تحقیق نشان می دهد که گرچه مولفه ها و ویژگی های رئالیسم در آثار داستانی نویسندگان پیشگام به طور کامل و دقیق مورد استفاده قرار نگرفته است اما از بسیاری جهات به اهداف اصلی رئالیسم، یعنی همان بیان صریح حقایق و معضلات جامعه و توصیف زندگی واقعی با زبانی ساده، نزدیک شده اند.