نام پژوهشگر: راضیه صفرعلیزاده رواسجانی

تاثیر غلظتهای مختلف bap وcppu در ترکیب با naaبر شاخهزایی از قطعات کامل و لایههای نازک سلولی برگ در پایه محلی سیب "گمیآلماسی"
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تبریز - دانشکده کشاورزی 1389
  راضیه صفرعلیزاده رواسجانی   ناصر مهنا

اهمیت پایه های یکدست وهمگن و ایجاد باغات متراکم و منظم، استفاده از روشهای تکثیر رویشی و از بین آنها ازدیاد درون شیشه ای را که اقتصادی ترین و سالم ترین روش تکثیر رویشی است، ملزم می سازد. باززایی شاخه یک مرحله بحرانی برای انتقال ژن توسط اگروباکتریوم میباشد و در بسیاری از سیستم ها عدم کارایی باززایی، فاکتور محدود کننده توسعه تکنولوژی انتقال ژن در محصولات چند ساله می باشد. سیب از جمله محصولات مهم در ایران و جهان است و همین موضوع زمینه ای برای انجام تحقیقات وسیع جهت دستیابی به حداکثر عملکرد و کیفیت این میوه گردیده است. سیب گمی آلماسی یکی از درختان پاکوتاه بومی منطقه آذربایجان است که دارای میوه های نسبتا درشت میباشد. ویژگیهای این پایه بالقوه سیب، محققین متعددی را برای تحقیق روی آن ترغیب نموده است. برای ایجاد امکان دستکاری ژنتیکی این پایه وجود یک پروتوکول کارآمد باززایی ضروری و اجتناب ناپذیر است. لذا در این تحقیق، اثر دو نوع سایتوکینین bap و cppu بر میزان باززایی شاخساره از نمونههای برگی یک ماهه درونشیشهای یک ژنوتیپ گمی آلماسی مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این کار غلظتهای مختلف bap و cppu (هر کدام چهار غلظت) در ترکیب با دو غلظت naa در محیط کشت ms در قالب طرح فاکتوریل بر پایه کاملا تصادفی با چهار تکرار و چهار نمونه در هر تکرار مورد استفاده قرار گرفت. همچنین کارایی روش tcl با قطعات کامل برگی مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش به شرح زیر بود. نقش تنظیم کنندگی cppu به عنوان هورمون سیتوکینین ثابت شد و می توان گفت که گیرنده هایی در گیاه وجود دارد که ممکن است این گیرنده ها مشابه با گیرنده های bap یا کاملاً متفاوت با آن گیرنده ها باشد که سیگنالهای cppu را دریافت کرده و پاسخی مشابه به پاسخ سیتوکینین از خود نشان می دهند. حضور اکسین در محیط کشت باززایی در ترکیب با سیتوکینین ضروری بود. cppu در غلظتهای پایین تر شاخه زایی بیشتری نسبت به bap با غلظتهای بالاتر نشان داد. تعداد شاخه های نابجای تشکیل شده در آزمایش دوم ( تیمارcppu) نسبت به آزمایش اول ( تیمار bap ) بیشتر بود. درصد شاخه زایی نابجا در تیمار bap، 21% و در تیمار cppu 44% بود که میزان باززایی در آزمایش دوم بیشتر از دو برابر آزمایش اول بود.