نام پژوهشگر: نگار کریمی حاجی شوره

بررسی اثر کلرید لیتیم وsb216763 در تمایز به غضروف سلولهای بنیادی مزانشیمی مشتق از مغز استخوان انسان
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علم و فرهنگ - پژوهشکده رویان 1389
  نگار کریمی حاجی شوره   محمد رضا باغبان اسلامی نژاد

چکیده سلولهای بنیادی مزانشیمی سلولهای پر توانی هستند که پتانسیل تمایزی به سه رده چربی،استخوان و غضروف را دارا هستند.یکی از کاربردهای مهم این سلولها،استفاده ازآنها در بازسازی ضایعات بافت غضروفی است. پیش از اینکه این سلولها کاربردی شوند لازم است که دو نکته در مورد آنها توجه شود، اولین نکته تمایز بهینه آنها در شرایط کشت است ونکته دوم روشن شدن مکانسیم های مولکولی تمایز به غضروف می باشد.در مطالعه حاضر با به کار گیری دو ماده مهار کننده آنزیم گلیکوژن سنتاز کیناز 3 بتا به دو موضوع مذکور پرداخته شده است. برای این منظور سلول بنیادی مزانشیمی از مغز استخوان افراد داوطلب سلول درمانی برای ضایعات غضروفی تهیه شد وبا انجام سه پاساژ متوالی تکثیر گردید.ماهیت بنیادی مزانشیمی سلولها با انجام فلو سایتومتری و تست تمایز به سه رده اسکلتی مورد بررسی قرار گرفت .بهترین غلظت برای دو ماده بر اساس میزان زنده مانی سلولها تعیین شد. سپس کشت سلولها به صورت پلت ایجاد گردید و تاثیر کلرید لیتیم وsb216763 در تمایز کندروژنیک hmscs با روش رنگ آمیزی تولوئیدن بلو وreal rt-pcr بررسی گردید. با توجه به اینکه افزودن این دو ماده سبب تقویت تمایز به غضروف شد، در مرحله بعدی در گروه های تیمار شده با این مواد مسیر سیگنالدهی wnt ( ژن های بتا کاتنین، axin و sox9) با روش real time pcr مورد بررسی قرار گرفت. در انتها میزان تولید گلیکوز آمینو گلیکان (gag) در گروههای شاخص (از نظر میزان بیان ژن) مورد مقایسه قرار گرفت. در این مطالعه نتایج حاصل از گروه های مختلف، با روش های آماری مورد مقایسه قرار گرفت. بر اساس نتایج، hmscs در زمان کشت به شکل فیبروبلاستی ظاهر شدند. بر اساس فلو سایتومتری این سلولها، مارکرهای سلولهای خونی را به میزان ناچیز ومارکرهای سلولهای بنیادی مزانشیمی را به مقدار زیاد بیان کردند. سلولها توانستند به سه رده غضروف ،استخوان و چربی تمایز یابند. نتایج دوزیابی نشان داد که ،بهترین غلظت برای لیتیوم کلراید وsb216763 5میلی مولارو 13.4 میکرومولار/میلی لیتر است. در پایان دوره تمایزی، در گروه های تیمار شده با لیتیوم و sb ، بیان ژنهای اگریکان و کلاژن نوع 2 بطور معنی داری بیش از گروه کنترل بود. نتایج بررسی مسیر سیگنال دهی wnt نشان داد کهsox9 و بتا کاتنین در گروههای تیمارکلرید لیتیم و sb216763 نسبت به گروه های کنترل به میزان بیشتری بیان شده اند (p<0.05). میزان بیان اکسین در گروههای تیمار نسبت به کنترل کاهش یافته بود(0.01p<). بر اساس نتایج حاصل میزان تولیدgag در گروههای تیمار با مهار کننده ها نسبت به کنترل بطور معنی داری بیشتر بود. در مجموع نتایج ما نشان داد حضور لیتیوم کلراید وsb216763 در محیط کندروژنیک hmscs سبب تقویت تمایز به غضروف آنها می شود. این اثر تقویتی از طریق مسیر سیگنالدهی wnt اتفاق می افتد.