نام پژوهشگر: پروانه سراوانی
پروانه سراوانی مجید سرمدی
چکیده: حافظ در قالب غزل های شورانگیز خود ، سخن از عشق و دوستی می گوید و لابلای این همه شور و عشق متذکر می شود که ، ریا و سالوس آفت عشق است . پس با ریا به ستیز برمی خیزد . زاهد ، شیخ ، صوفی ، محتسب و ... نمادهایی هستند که حافظ برای نمایاندن زشتی ریاکاری و تزویر، آنها را به خدمت می گیرد و با یاری رند ، پیر و حافظ ، پا به میدان مبارزه با آنها می گذارد . خود را در حد یک رند خراباتی بدنام پایین می آورد تا به دسته ریاکاران بفهماند ، برای او خوشنامی و محبوبیت دروغین و دنیاطلبی ارزشی ندارد . شخصیت های دیوان حافظ ، در دو گروه قهرمان (رند: شخصیت اصلی،پیر،حافظ،ساقی،صباومعشوق: شخصیت های فرعی) و ضدقهرمان(زاهد،شیخ،صوفی،محتسب و واعظ) مقابل هم می ایستند و با بیان افکار و نمایش اعمال خود ، عمق فاجعه بی توجهی به آفت ریا و ساده گرفتن آن را به تصویر می کشند. شخصیت پردازی شخصیت های موجود در دیوان ، غیرمستقیم است و بیشتر برمحورگفتگو(گفتگوی مستقیم و تک گویی اول شخص ) می چرخد . پرداختن به رفتار ، قیافه ظاهری ، شغل ، سن ، جنس و ملیت ، اگرچه در مورد بعضی از شخصیت ها دیده می شود، اما همچنان گفتگو وبه ویژه گفتگوی ذهنی شاعراز زبان منِ روایتی ، نقش مهمتر و پررنگ تری در پردازش شخصیت ها دارد. ریاستیزی و مبارزه با سالوس ، هسته مرکزی افکار و اعتقادات شاعر است و هدف از ایجاد جدال میان شخصیت های قهرمان و یاریگر قهرمان با شخصیت های مخالف ، به تصویر کشیدن قبح و خبث این آفت روح بشری است . کلید واژه : عناصرساختاری دیوان حافظ ،حافظ ، شخصیت پردازی ، ریاکاری