نام پژوهشگر: محمد فلاحی مقیمی
نظرعلی هراتی محمد فلاحی مقیمی
این پایان نامه تحقیقی در باره تاثیرات نسبی دو نوع بازخورد بر روی دستور زبان گفتاری زبان انگلیسی در رابطه با دانش آموزان ایرانی است . این دو نوع بازخورد عبارتند از: 1 - اصلاح مستقیم معلم . 2 - ترغیب زبان آموز برای خود اصلاحی. هدف تحقیق این بوده است که بطور تجربی تعیین شود که آیا بازخورد معلم می تواند کاربرد صحیح دستوری را در گفتار زبان آموزان افزایش دهد، و اگر این امر ممکن است ، کدامیک از این دو نوع بازخورد بهتر از دیگری می تواند عمل کند. جهت این تحقیق 96 دانشجوی دانشگاه نیروی دریایی اتنخاب گردید و به سه گروه هم سطح تقسیم شد. نتایج حاصله نشان داد که اگر چه هر دو نوع بازخورد می تواند در افزایش صحت کلام گفتاری زبان آموزان موثر باشند، ولی راندمان گروه سوم که در آن خود اصلاحی ترغیب شده بود بطور قابل ملاحظه ای نسبت به بازده گروه دوم بیشتر بود.
مریم عرضی محمد فلاحی مقیمی
در سالیان اخیر، کارشناسان حیطه ژانر اظهار داشته اند که نگارش مقاله تحقیقی برای دانشجویان دوره های کارشناسی و بالاتر کاری دشوار است ، و هنگامیکه لازم باشد این مقاله به یک زبان خارجی نوشته شود، کار بسیار دشوارتر خواهد بود. از سوی دیگر، تحقیقاتی که اخیرا" در زمینه آموزش زبان انجام شده اند نشان داده اند که آگاهی از ساختار ژانر، در استفاده صحیح از زبان انگلیسی در محیط دانشگاه، نقش مهمی را ایفا م کند. بعبارت دیگر، اگر دانشجویان از نحوه نگارش ژانر آگاه شوند، می توانند عناصر زبانی را طوری با یکدیگر ترکیب کنند که مطالب مورد نظر آنها به بهترین نحو بیان شوند. بنابراین، تحقیق حاضر، براساس نظریه تحلیل ژانر سویلز، ساختار حرکتی را در بخش مباحثه مقالاتی مورد بررسی قرار داده است که در هفت مجله مربوط به آموزش زبان به چاپ رسیده اند. نتایج این تحقیق حاکی از آنست که مجموعه ای از حرکتهای مشخص بخش مباحثه این مقالات را تشکیل می دهند. بعلاوه ، در این تحقیق، ساختار حرکتی بخش مباحثه مورد بررسی قرار گرفته است ، فراوان ترین حرکتهای بخش مباحثه مشخص شده و ترتیب حرکتها تعیین شده است . همچنین فراوان ترین ساختارهای دستوری مربوط به هر حرکت در این تحقیق آمده است .
سعید خنجری محمد فلاحی مقیمی
این تحقیق در مورد بررسی و درک رابطه بین تعداد واحدهای معنای در متون مهندسی میزان لازم جهشی راندن آن متون به منظور بیاد آوردن محتوای معنایی آنها می باشد. افرادی که برای انجام تحقیق انتخاب شدند در یک گروه تقریبا همگن که شامل هفتاد دانشجوی مهندسی رشته کامپیوتر می باشند، قرار دارند که با انجام پیش آزمون celt بر روی 165 نفر از دانشجویان دختر و پسر همین رشته در سه دانشگاه علم و صنعت ایران و دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف انتخاب شدند. برای آزمایش فرضیه، سه متن از دو کتاب انگلیسی برای دانشجویان رشته کامپیوتر انتخاب شدند که این سه متن در تعداد لغات ، سطح مشکل بودن متن و عوامل درون-متنی دیگری که درک مطلب را تحت تاثیر قرار می دهند یکسان بوده، اما در تعداد واحدهای معنائیشان با هم اختلاف دارند. این سه متن بر اساس تعداد واحدهای معنایی موجود در آنها دئر سه سطح قرار می گیرد. سطح پایین دارای 41 واحد معنایی، سطح متوسط دارای 58 واحد معنایی در متون به کاربرده از کتاب larson (1984) استفاده نموده است . این سه متن هر کدام بر روی گروه انتخاب شده در سه جلسه متوالی آزمایش شد. زمان برای امتحان (خواندن هر متن) یکسان بوده و برابر 3/5 دقیقه می باشد. افراد گروه برای به خاطر آوردن و نوشتن واحدهای معنایی دارای وقت آزاد بودند. پس از امتحان، تعداد واحدهای معنایی نوشته شده توسط هر فرد از هر متن مشخص و با هم مقایسه شدند. روش آماری بکار رفته برای مقایسه میانگین تعداد واحدهای معنایی بخاطر آورده شده از این سه متن one-way anova می باشد. نتایج نشان داد که اختلاف بین میانگین تعداد واحدهای معنایی بخاطر آمده از هر سه متن که در زمانی یکسان خوانده شده بودند با معنی و مهم نبوده است . بنابراین می توان نتیجه گرفت که زمان اختصاص یافته جهت خواندن به هر متن باید متناسب با تعداد واحدهای معنایی موجود در آن باشد، چون طبق نتایج این آزمایش در هر زمان مشخصی تعداد واحدهای معنایی مشخصی در ذهن جای می گیرد. نتایج این تحقیق می تواند در تهیه و تدوین متون خواندی، و آزمونهای زبان کلیه رشته ها مورد استفاده قرار گیرد.
هوشیار علیزاده محمد فلاحی مقیمی
مطالب نوشتاری عمدتا برای انعکاس بعضی یا تمام خصیصه های یک بافت ویژه به اذهان آگاه تدوین می شوند. این خصیصه ها اغلب حضورشان و ارتباطشان با متن را از طریق علائم زبانی الفاظ اشاره ای (یا شاخصها) آشکار می کنند، از این رو شاخصها بهترین راهنما برای فهم عوامل محیطی که تفسیر درست متون وابسته به آنهاست می باشند. براساس چنین شناخت کلی، تحقیق و بررسی کنونی جهت یافتن وجود یا عدم وجود عملی ارتباط بین الفاظ اشاره ای و درک مطلب دانشجویی که به گذراندن ماده درسی انگلیسی فنی مهندسی مشغول هستند انجام شد. در این بررسی 200 نفر دانشجوی ایرانی رشته مهندسی کامپیوتر از هر دو گروه مذکر و مونث به عنوان آزمایش شونده عمل کردند، آنها یا قبلا ماده درسی انگلیسی فنی مهندسی را گذرانده بودند و یا به گذراندن آن مشغول بودند. از این تعداد، 80 دانشجو بطور اتفاقی به دو گروه آزمایش شوندگان پیش آزمون، هر گروه شامل 40 دانشجو، تقسیم شدند. بقیه دانشجویان که تعدادشان 120 نفر بود به عنوان آزمایش شوندگان اصلی در نظر گرفته شدند. در ضمن یک آزمون انگلیسی فنی بطور ویژه برای منظور این تحقیق در دو نسخه تهیه گردید: آزمون انگلیسی فنی آ که از 6 متن فنی به همراه 30 سوال چهار گزینه ای درک مطلب تشکیل می شد و آزمون انگلیسی فنی ب که از هر لحاظ، بجز در حذف یا جانشینی شاخصهای متنی اش که به منظور نشان دادن تاثیر شاخصها بر روی درک مطلب دانشجویان مذکور انجام گرفته بود، با آزمون انگلیسی فنی آ یکی بود. هر آزمون به همراه آزمون جامع انگلیسی به یکی از دو گروه آزمایش شوندگان پیش آزمون داده شد و به طور موفقیت آمیزی اعتبار سنجی شد. به گروه آزمایش شوندگان اصلی نیز آزمون جامع انگلیسی داده شد و، براساس عملکردشان روی آن، به دو گروه تقسیم شدند: گروه 1 و گروه 2 کار تقسیم بندی از طریق شیوه تطبیق انجام شد. گروه 1 آزمون انگلیسی فنی آ، و گروه 2 آزمون انگلیسی فنی ب را دریافت نمود. مقایسه میانگین نمرات حاصل از پاسخ به آزمون فنی انگلیسی با میانگین نمرات حاصل از جوابگویی به آزمون فنی انگلیسی ب از طریق روش آماری t-test نشان داد که تفاوت قابل توجهی بین پاسخگویی دو گروه به سوالات درک مطلب خواندن وجود ندارد، بنابراین فرضیه خنثای پیشنهادی تایید شد. از این یافته معلوم می گردد که اگر چه گمان می شود الفاظ اشاره ای بسزا روی درک مطالب خواندنی در آموزندگان انگلیسی عمومی دارند، آنها تاثیری آنچنانی بر روی درک مطلب دانشجوان انگلیسی فنی مهندسی ندارند. دلیل این حالت ظاهرا این است که صراحت نثر علمی و معلومات زمینه ای غنی که دانشجویان در حوزه مطالعاتی اشان درباره موضوعات ماده درسی انگلیسی فنی مهندسی در کل و درباره مراجع شاخصها به طور اخص دارند عدم درک آنها را از این شاخصها جبران می کند.
هاشم ونکی محمد فلاحی مقیمی
هدف از پایان نامه، بررسی رابطه مابین پایگاه اقتصادی -اجتماعی و دیدگاه فراگیران نسبت به یادگیری زبان انگلیسی بوده است.
حسین علی عسگری محمد فلاحی مقیمی
در طی آخرین دهه های قرن بیستم، توجه روزافزونی به یادگیرنده به عنوان یکی از مهمترین عوامل موفقیت در فرایند آموزش - یادگیری مبذول شده است. در همین زمان مهارت گوش دادن که زمانی مورد غفلت واقع شده بود، بیشتر مورد توجه قرار گرفته و تحقیقاتی برای درک جنبه های مختلف آن به عمل آمد. تحقیق حاضر سعی کرده است. تا الف) دریابد که آیا رابطه ای بین سطح توانایی گوش کردن و انتخاب راهبردهای گوش کردن یادگیردندگان ایرانی وجود دارد یا خیرو ب) پی ببرد که آیا رابطه معنی داری بین انتخاب راهبردهای گوش کردن و متغیرهای نظیر سن، جنس و مدت زمان یادگیری زبان انگلیسی در افراد مورد مطالعه وجود دارد یا خیر. 101 دانشجوی مقطع کارشناسی رشته زبان انگلیسی سه دانشگاه در این تحقیق شرکت کردند. آنها در یک امتحان گوش کردن که بخشی از toefl بود شرکت کرده و پرسشنامه چهار گزینه ای راهبردهای گوش کدرن از نوع لیکرت را در خانه پر کردند. داده های بدست آمده نشان داد که از میان راهبردهای گوش کردن، راهبردهای شناختی از نظر میزان استفاده در رده اول و راهبردهای فراشناختی، احساسی و اجتماعی در رده های بعدی قرار گرفتند. رگرسیون چندگانه مرحله ای نشان داد که از انواع چهارگانه راهبردهای گوش کردن، راهبردهای اجتماعی پیش بینی کننده سطح توانایی گوش کردن در جهت مثبت بودند. همچنین دانشجویان سطح پایین نسبت به دانشجویان سطح متوسط از راهبردهای اجتماعی بیشتری استفاده می کنند. همچنین در این تحقیق معلوم گشت که مردان از راهبردهای فراشناختی، شناختی و اجتماعی بیشتری نسبت به زنان استفاده می کردند. علاوه بر این نتایج نشان داد که دانشجویانی که بیشتر از هشت سال است که به یادگیری زبان انگلیسی روی آورده اند نسبت به آنهائیکه کمتر از هشت سال است که به یادگیری زبا انگلیسی روی آورده اند از راهبردهای فراشناختی، اجتماعی و احساسی بیشتری استفاده می کنند. موارد کاربرد این نتایج در تئوری و آموزش در فصل آخر این تحقیق بیان شده است.