نام پژوهشگر: جعفر آهنگران
جعفر آهنگران بهروز رضایی منش
نظام پیشنهادها در عبور از سبک های مدیریت غیرمشارکتی به سمت مدیریت مشارکتی نقش مهمی دارد. پیشنهادها و ایده های کارکنان معمولا بطور غیر رسمی اخذ می شوند. اما نظام پیشنهادها به این موضوع صورت رسمی و رویه مند می بخشد. هدف این تحقیق شناسائی عوامل کلیدی موفقیت نظام پیشنهادها در سازمان های دولتی و ارائه مدلی به منظور آمادگی سنجی برای برآورد میزان موفقیت نظام پیشنهادها است. مرور ادبیات تحقیق نشان می دهد که طیفی از متغیرهای فردی و سازمانی (جوسازمان، سبک رهبری، فرایندها و ساختار) میتوانند نقشی بالقوه در استقرار موفق نظام پیشنهادها داشته باشند. تحقیق در گروه پژوهش های پیمایشی توصیف همبستگی های بین متغیرهای وابسته و مستقل قرار دارد که در آن نمونه ای مرکب از 650 پاسخگو که با روش احتمالی از بین کارکنان ادارات کل وازرت خانه های مستقر در تهران پرسشنامه ای مشتمل بر 85 سوال (که قبلا مورد آزمون روائی و پایائی قرار گرفته بود) تکمیل شد. با توجه به ضرایب کوواریانس معنی داری که بین اغلب متغیرها مشاهده شد، به تقلیل متغیرهای اولیه به مولفه های اصلی اقدام گردید. کاربرد این تکنیک در مورد همه گروه متغیرها به استثنای ویژگی های کارکنان منجر به تقلیل متغیرهای اولیه به گروه های کوچکتری از مولفه های اصلی گردید. سپس به براورد ضرایب رگرسیون بین مولفه های اصلی سازه های مستقل و وابسته تحقیق اقدام و معنی دار بودن آنها از نظر آماری مورد ازمون قرار گرفت. برای بسیاری از موارد یک رابطه رگرسیون معنی دار تشخیص داده شد. تحقیق نشان میدهد که اولا مدیران (رهبران سازمان) نقشی با اهمیت در استقرار موفق نظام پیشنهادها دارند. ثانیا موفقیت نظام پیشنهادها تابعی از وضوح و استانداردسازی اهداف و نقش ها و وظایف در سازمان می باشد. ثالثا هرچه سازمان از ماموریت اقتصادی و غیرسیاسی برخوردار باشد شانس موفقیت نظام پیشنهادها افزایش میابد. جوسازمانی مناسبی هم باید برای استقرار این نظام وجود داشته باشد. در مجموع نتایج تحقیق نشان میدهد در صورتی که حوزه های تحت کنترل مدیران تغییرات مثبتی داشته باشد کارکنان بدون توجه به ویژگی های فردی انها طالب و آماده برای مشارکت خواهند بود. بر اساس نتایج این تحقیق پیشنهاد میشود تا برای افزایش موفقیت نظام پیشنهادها ، (1) مدیران و رهبران سازمان های دولتی برای آگاهی از نیازهای کارکنان تلاش بیشتری داشته باشند. (2) برای تحریک مثبت و انگیزش کارکنان بکوشند و اصول اخلاقی را در رابطه با کارکنان رعایت کنند. (3) مدیران سازمان بایستی در توزیع و اعطای منصفانه پاداش ها اقدام کنند. (4) قبل از استقرار نظام پیشنهادها نسبت به بازبینی و حصول اطمینان از سازگاری بین اهداف بلند مدت و کوتاه مدت سازمان اقدام گردد. (5) انتخاب مدیران سازمان های دولتی به واسطه قابلیت ها و توان مندی های مدیریتی آن ها باشد. (6) شفافیت و وضوح در نقش ها و وظایف سازمانی کارکنان از مولفه های موثر در استقرار موفق نظام پیشنهادها است. (7) خطوط گزارش گیری و گزارش دهی روشنی در سازمان ایجادگردد. (8) بازبینی فرآیندها به همراهی کارکنان، استانداردسازی این فرآیندها و تلاش برای قانون گرایی در سازمان نیز مولفه دیگری بر روی استقرار موفق نظام پیشنهادها است.