نام پژوهشگر: حسن حاج سلیمان
حسن حاج سلیمان غلامرضا مستعلی پارسا
: میخائیل نعیمه ادیب و شاعر پرآوازه مسیحی لبنانی که در طول 99 سال زندگی اش در کشور های روسیه، فلسطین، لبنان، امریکا و... بیشتر از 40 اثر را به رشته تحریر در آورد. ادبیات او سرشار از اصطلاحات و افکار عرفانی که آمیخته ای از فلسفه های شرق و غرب می باشد، است. این عرفان ناشی از فلسفه های غرب و شرق بر زندگی شخصی اش نیز تاثیر عمیقی گذاشت به طوری که قابل بحث و بررسی است. در آثار نعیمه می توان فلسفه افلاطون، یونان، فلسفه هندی و تصوف اسلامی را مشاهده کرد. نعیمه به دین اسلام و قرآن و حضرت محمد (ص) و حضرت علی (ع) ارادت ویژه ای داشت و برخی تفکرات عرفانی و صوفی گرایانه ی او گویی با فکر صوفی اسلامی شباهت زیادی دارد که می توان به مباحثی از قبیل عشق الهی، وحدت وجود، مرگ، نفس، عقل و روح اشاره کرد. بی تردید در دنیای عرفان و تصوف، اسم جلال الدین محمد مولوی تاثیرات انکارناپذیری را دارد، و شهرت مولانا به سراسر نقاط جهان سرایت کرده است. شرق شناسان از حدود صد و پنجاه سال پیش به عرفان مولوی توجه ویژهای داشته اند. مباحث عرفانی مولانا در کتاب شریف مثنوی معنوی آمده بی شک یکی از بهترین و شیرین ترین مباحث عرفانی که در قالب داستان و قصه به آن اشاره شده است. بحث وحدت وجود و عشق و مباحث عرفانی، اخلاقی و اجتماعی به روش روشن و ساده مطرح شده است. این بحث سعی دارد مطالب عرفانی که نعیمه به آن اعتقاد داشت را تشریح کند و با توجه به اشارات متعدد او به مولانا در مقالات خود و ستایش او به عنوان یک عارف بزرگ گوشه ای از شباهت ها و تفاوت های عرفان و افکار مولانا با میخائیل نعیمه را بیان کند. هرچه این بحث نمی تواند به همه جزئیات افکار مولانا بپردازد و فقط به تشریح کلیات افکار صوفیانه مولانا می پردازد که به نظر می رسد میخائیل نعیمه این افکار را خوانده و تحت تاثیر این افکار بوده است که البته به وضوح در آثارش قابل مشاهده و بررسی است. میخائیل نعیمه برای عشق و وحدت وجود اهمیتی زیادی قائل است که در آثار او در کتاب «همس الجفون» در باب وحدت وجود این افکار را با توجه به چند داستان مولانا مشاهده کرد که در فصل های این فصل به این موضوع خواهیم پرداخت.