نام پژوهشگر: شیوا پرهام
شیوا پرهام فاطمه هنری مهر
هنر و ریاضیات هر دو ازعلوم کمال طلب و ایده آل جو هستند، که بشر را به ورط? متعالی رهنمون می سازند و در جنبه های بسیاری اشتراک داشته و هنرمندان گاه خواسته یا نا خواسته ریاضیات را وسیله ای برای بیان مناسب تر هنر خویش استفاده کرده اند. به عنوان مثال در یکی از معروفترین تعاریفی که توسط توماس آکویناس (اندیشمند قرون وسطا) برای زیبایی آمده ، سه شاخصه برای آن ذکر شده است : تناسب ، کمال و وضوح. مفهوم تناسب غالبا یک مفهوم ریاضی است که در هنرهای بصری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین ترتیب ریاضیات را یکی از کلیدهای طلایی برای زیبایی می دانند و زیبایی شاخصه ای است از هنر والا. در این رساله با عنوان بررسی تاثیر موسیقی و ریاضی در نقاشی های کاندینسکی، ریاضیات را که در موسیقی و نقاشی تاثیر گذاشته و به نوعی حتی پایه و اساس موسیقی محسوب می شود، بررسی می کنیم و سپس به تاثیری که بر دیدگاه کاندینسکی و نقاشی هایش گذاشته است توجه می کنیم. در واقع موسیقی خود به تنهایی مجموع? عظیمی از ریاضیات و محاسبات محسوب می شود. نقاشی نیز آنجا به شدت تحت تاثیر ریاضی قرار گرفت که پرسپکتیو در دور? رنسانس وارد آن شد. همچنین در ایسم های قرن بیستم به گونه ای دیگر در نقاشی پدیدار شد، همچون امپرسیون در رنگ، کوبیسم در طرح، مینیمالیسم در رنگ و طرح و... اما در این مورد خاص یعنی موضوعی که مورد بحث این رساله است، آثاری از کاندینسکی را شامل می شود که متعلق به دور? خاصی از زندگی وی می باشد که با موسیقی دانی به نام آرنولد شوئنبرگ آشنا می شود و متوجه شباهت هایی میان نقاشی هایش و موسیقی های وی می گردد. موسیقی شوئنبرگ نیز موسیقی خاصی بود که تا آن زمان شنیده نشده بود. به هر صورت هدف از انتخاب چنین موضوعی را شاید بتوان در علاق? شخصی ام به ریاضیات جستجو نمود اما هدف مهمتری که در ارائ? چنین مبحثی دنبال می کنم بررسی آثار نقاشی جهان بر مبنایی که تولید شده است، می باشد. در این پژوهش فرض بر این است که رابطه معناداری بین ریاضیات با هنر وجود دارد. ریاضیات در تعریف معیارهای زیبایی شناسانه هنرهای تجسمی خصوصا عناصر بصری چون رنگ ، فرم و ترکیب بندی موثر است. و اینکه کاندینسکی در به تصویر کشیدن موسیقی خودآگاه یا ناخودآگاه ریاضیات را پایه قرار می دهد.