نام پژوهشگر: آدر خانی
آدر خانی خدابخش اسدالهی
چکیده واقعیت زندگی و پدیده ی مرگ، از جمله مسائل عاطفی انسانی و اجتماعی است که همیشه ذهن و اندیشه ی آدمیان را به خود مشغول می دارد. این مسائل، علاوه بر شعر سنّتی، در قلمرو شعر نیمایی نیز با رنگ و بویی دیگر مطرح شده است. صرفِ نظر از دیگر شاعرانِ معاصر زبان فارسی که در زمینه های مختلف، از جمله زندگی و مرگ، شعر سروده اند، اخوان ثالث، فروغ فرخ زاد و سهراب سپهری از جمله شاعرانِ معاصر زبان فارسی هستند که در این زمینه داد سخن داده اند و با عمق و استقلالِ خاصّی در باب ستیز بینِ امید و نومیدی و زندگی و مرگ قلم فرسایی کرده اند. در این پژوهش، ابتدا به بررسیِ دیدگاه ِ فروغ فرخ زاد در خصوصِ زندگی و مرگ پرداخته، نشان داده-ایم که به واسط? فهمیدنِ لحنِ آب و زمین، نگرش وی نسبت به این پدیده ها از بدبینی تا خوش بینی دارای سیرِ تحولی و تعالی است. پس از آن، دیدگاهِ اخوان ثالث را بررسی کرده، گفته ایم که وی دارای نگرش منفی نسبت به مرگ و زندگی است و یأس و نومیدی در شعرهایش موج می زند. سپس ضمنِ کاوش در منظوم? فکریِ سهراب سپهری، ذکر کرده ایم که او نسبت به مرگ و زندگی، نگرش مثبتی دارد، زندگی را دوست دارد و به استقبال مرگ می شتابد.