نام پژوهشگر: رضا شجری قاسم خیلی
رضا شجری قاسم خیلی هاشم آقاجری
با فروپاشی سلسل? ساسانیان جامعه ایران در ابعاد مختلف دچار تحول و دگرگونی شد، هویت ایرانی نیز از این تحولات بی بهره نماند. با توجه به تغییر در عناصر هویتی، ایرانیان دچار بحران هویت شده و تلاش برای برون رفت از این بحران را آغاز نمودند. در این رساله چگونگی ظهور و بروز بحران هویت در ایران و علل و عوامل موثر برآن مورد ارزیابی قرار گرفته و درادامه به پاسخهایی که از جانب ایرانیان در مواجهه با بحران پیش آمده ارائه شده است توجه شده است؛ جملگی این پاسخ ها را می توان در سه محور«ایران گرایی»، «اسلام گرایی» و «ایران- اسلام گرایی» جای داد.گروه اول: «ایران گرایان» در حفظ هویت سابق خود پافشاری کردند. گره دوم: «اسلام گرایان» ضمن رد و انکار هویت ایرانی خود، یکسر هویت جدیدی از نوع «هویت اسلامی» اخذ نمودند. اما الگوی هویتی که نهایتاً در ایران تفوق یافت، هویت ایرانی- اسلامی بود، در این راه «ایران- اسلام گرایان» (گروه سوم) با تفکیک دین اسلام از عنصر عرب، ضمن قبول دین اسلام به حفظ و توسعه ی مواریث فرهنگی ایران اهتمام ورزیدند و بدین ترتیب هویت سنتتیک و ترکیبی تحت عنوان«هویت ایرانی – اسلامی» طی قرون چهارم وپنجم در ایران حاکم شد. بررسی عناصر تحولی (فصل چهارم) و همچنین عناصر تداوم بخش هویت ایرانی (فصل هفتم) دیگر مباحث اصلی این رساله را تشکیل می دهد.رهیافت تئوریک این پژوهش، در بررسی هویت ایرانی، رویکرد «سازه انگارانه» است و از روش برگر و لوکمن در توجه همزمان به جنبه های ذهنی و عینی واقعیت اجتماعی و روش تلفیقی بوردیو که در تحولات اجتماعی هم وجه برساخت گرایی و هم وجه عینی و ساختارگرا را مد نظر قرار می دهد (ساختار گرائی برساخت گرا) استفاده نمودیم.
رضا شجری قاسم خیلی هاشم آقاجری
با فروپاشی سلسله ساسانیان جامعه ایران در ابعاد مختلف دچار تحول و دگرگونی شد، هویت ایرانی نیز از این تحولات بی بهره نماند. با توجه به تغییر در عناصر هویتی، ایرانیان دچار بحران هویت شده و تلاش برای برون رفت از این بحران را آغاز نمودند. در این رساله چگونگی ظهور و بروز بحران هویت در ایران و علل و عوامل موثر برآن مورد ارزیابی قرار گرفته و درادامه به پاسخهایی که از جانب ایرانیان در مواجهه با بحران پیش آمده ارائه شده است توجه شده است؛ جملگی این پاسخ ها را می توان در سه محور«ایران گرایی»، «اسلام گرایی» و «ایران- اسلام گرایی» جای داد.گروه اول: «ایران گرایان» در حفظ هویت سابق خود پافشاری کردند. گره دوم: «اسلام گرایان» ضمن رد و انکار هویت ایرانی خود، یکسر هویت جدیدی از نوع «هویت اسلامی» اخذ نمودند. اما الگوی هویتی که نهایتاً در ایران تفوق یافت، هویت ایرانی- اسلامی بود، در این راه «ایران- اسلام گرایان» (گروه سوم) با تفکیک دین اسلام از عنصر عرب، ضمن قبول دین اسلام به حفظ و توسعه ی مواریث فرهنگی ایران اهتمام ورزیدند و بدین ترتیب هویت سنتتیک و ترکیبی تحت عنوان«هویت ایرانی – اسلامی» طی قرون چهارم وپنجم در ایران حاکم شد. بررسی عناصر تحولی (فصل چهارم) و همچنین عناصر تداوم بخش هویت ایرانی (فصل هفتم) دیگر مباحث اصلی این رساله را تشکیل می دهد.رهیافت تئوریک این پژوهش، در بررسی هویت ایرانی، رویکرد «سازه انگارانه» است و از روش برگر و لوکمن در توجه همزمان به جنبه های ذهنی و عینی واقعیت اجتماعی و روش تلفیقی بوردیو که در تحولات اجتماعی هم وجه برساخت گرایی و هم وجه عینی و ساختارگرا را مد نظر قرار می دهد (ساختار گرائی برساخت گرا) استفاده نمودیم.