نام پژوهشگر: یوسف کریمی
ژاسنت صلیبی یوسف کریمی
این پژوهش با هدف «مقایسه تاثیر راهبردهای خود نظم دهی زیمرمن و درمان شناختی رفتاری الیس بر اضطراب ریاضی و نگرش نسبت به ریاضیات دانش آموزان دختر سال اول نظری دبیرستانهای شهر تهران» اجرا شد. در این پژوهش با شیوه نمونه گیری تصادفی از میان دانش آموزان مناطق 19 گانه آموزش و پرورش شهر تهران، گروه نمونه پایه ای متشکل از 445 دانشآموز دختر سال اول نظری برای اجرای دو پرسشنامه «درجه بندی اضطراب ریاضی»و نگرش نسبت به ریاضیات «در مرحله پیش آزمون برگزیده شدند. پس از اجرای پیش آزمون و نمره گذاری آنها براساس مقیاس های موجود دانش آموزان بر حسب بالاترین نمره اضطراب ریاضی + کمترین نمره نگرش نسبت به ریاضیات به طور همزمان رتبه بندی شده و 60 نفر نخست گروه نمونه پایه براساس ملاک مزبور به عنوان گروه نمونه نهایی تعیین گردیدند. این 60 نفر نفر به طور تصادفی به سه گروه: کنترل (بدون تدبیر مداخله ای)، آزمایشی 1- اجرای تدبیر مداخله ای آموزش خود نظم دهی 2- اجرای تدبیر مداخله ای درمان شناختی رفتاری، اختصاص یافتند. پس از اجرای تدابیر مداخله ای مزبور بر اساس سناریوی منطبق با یافته های علمی هر یک طی ده جلسه که به مدت دو ماه به طول انجامیدند بار دیگر همان دو پرسشنامه «درجه بندی اضطراب ریاضی» و «نگرش نسبت به ریاضیات» در مرحله «پس آزمون» اجرا شدند و مورد نمره گذاری قرار گرفتند . با فراهم شدن داده های خام به منظور تحلیل استنباطی داده ها تحلیل کوواریانس صورت گرفت و نتایج آماری، تحلیل های استنباطی و آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد: اجرای هر دو تدبیر مداخله ای آموزش خود نظم دهی و درمان شناختی رفتاری در گروههای آزمایشی 1و2 در مقایسه با گروه کنترل (بدون تدبیر مداخله ای) به تخفیف معنی دار آماری اضطراب ریاضی دانش آموزان منجر شد. در ضمن در مقایسه دو تدبیر مداخله ای مزبور تاثیر معنی داری را در بهبود نگرش دانش آموزان در دو گروه آزمایشی 1و2 در مقایسه با گروه کنترل نشان داد اما در مقایسه اثربخشی دو تدبیر مداخله ای آ موزش خود نظم دهی و درمان شناختی رفتاری اگرچه درمان شناختی رفتاری بهبود موثرتر نگرش نسبت به ریاضیات را نشان داد اما این تفاوت از نظر آماری معنی دار نبود. به بیان دیگر هر دو تدبیر مداخله ای مزبور از اثربخشی برابری بر بهبود نگرش نسبت به ریاضیات دانش آموزان در گروههای آزمایشی برخوردار بودند.
یوسف کریمی ابوالقاسم فاتحی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ی بین سرمایه ی اجتماعی و سبک زندگی صورت گرفته است به عبارتی دیگر این تحقیق درصدد بررسی این سوال است که آیا رابطه ی معنی داری بین سرمایه اجتماعی و سبک زندگی وجود دارد به بیانی دیگر سرمایه های اجتماعی مختلف منجر به سبک های زندگی مختلف می شود (جامعه ی آماری این تحقیق دانشجویان دانشگاه اصفهان بوده است) در این تحقیق ابعادی که برای سنجش رابطه سرمایه اجتماعی (متغیر مستقل) و سبک-زندگی(متغیر وابسته) درنظر گرفته شده است عبارتند از: هنجار، آگاهی و مشارکت اجتماعی و ابعاد سبک زندگی اوقات -فراغت، مصرف فرهنگی، ذائقه ی غذایی و اولویت های هزینه ای می باشد که رابطه ی سرمایه ی اجتماعی با سبک زندگی و هر کدام از ابعاد آن مورد سنجش قرار گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش پیمایش و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد جامعه ی آماری پژوهش حاضر دانشجویان دانشگاه اصفهان در سال 1389 می باشد که تعداد آنها بر اساس آمار معاونت آموزشی و تحصیلات تکمیلی 14354 نفر بوده است. حجم نمونه 384 نفر بوده که از طریق فرمول کوکران و با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم نمونه بدست آمده است. برای آزمون فرضیات با استفاده از نرم افزار spss برای سنجش همبستگی بین متغیرها از آزمون های آماری مناسب مثل کی دو استفاده شده است. نتایج بدست آمده در این تحقیق نشان می دهد که میزان سرمایه اجتماعی افراد رابطه ی معناداری با سبک زندگی آنان نداشته است کسانی که از سرمایه اجتماعی بیشتری برخوردار بوده اند در مقایسه با کسانی که از میزان کمتری از این سرمایه برخوردار بوده اند رابطه ی معناداری را با نوع خاصی از سبک زندگی آنها نشان نداده است. اما پژوهش حاضر همچنین به بررسی رابطه ی بین پایگاه اجتماعی-اقتصادی با سبک زندگی و ابعاد آن نیز پرداخته است که فقط در یک مورد رابطه معنی دار بوده است. بر این اساس می توان گفت با توجه به نتایج پژوهش حاضر در جامعه ی دانشجویی ایران سرمایه-اجتماعی متغیری مناسب برای سنجش سبک زندگی نیست به عبارتی بهتر سرمایه های اجتماعی مختلف و همچنین پایگاه های اجتماعی- اقتصادی مختلف منجر به سبک های زندگی مختلف نشده است تنها یک فرضیه مورد تأئید قرار گرفته است و آن هم رابطه ی بین پایگاه اجتماعی- اقتصادی و ذائقه ی غذایی بوده است یعنی می توان گفت که هر پایگاه اجتماعی-اقتصادی خاصی منجر به ذائقه ی غذایی خاصی نیز شده است.