نام پژوهشگر: مرجان ضیایی
مرجان ضیایی زهره جوزدانی
در این رساله به بررسی مفهوم طبیعت در رمان مشهور الوئیز جدید، اثر ژان- ژاک روسو، نویسنده بزرگ قرن هجدهم فرانسه می پردازیم. قبل از انتشار این رمان، فرانسویان علاقه چندانی به طبیعت و گردش در مناظر آن نداشتند و شهر نشینی را ترجیح می دادند. اکثر نویسندگان کلاسیک نیز در محافل ادبی گرد می آمدند و به طبیعت بیرونی و مناظر با شکوهش اهمیت نداده و در آثارشان منحصرا به جنبه های مختلف طبیعت انسان می پرداختند. البته تعدادی از نویسندگان طبیعت را تنها به عنوان پس زمینه ای در داستان هایشان به کار می گرفتند. هنگامی که روسو الوئیز جدید را نوشت و بر تاثیر فرح بخش طبیعت و مناظر زیبا و بدیع آن بر روح و روان و احساسات انسان تاکید کرد، یکی از مهم ترین چالش های قرن هجدهم را به وجود آورد. روسو با تکیه بر اثرات سودمند طبیعت که علو روح و تقوا را در انسان پرورش می دهد، با فلاسفه ی عصرروشنگری که دستیابی به خوشبختی را درعقل و منطق ونیز پیشرفت های علم و تمدن جستجو می کردند، در تضاد قرار گرفت. علیرغم خصومت های آشکار و نهان نویسندگان و فلاسفه قرن هجدهم علیه روسو و عقاید جدیدش، موضوع طبیعت سرانجام مورد توجه بسیاری نویسندگان از جمله پیش رمانتیک ها و پیدایش مکتب رمانتیسم در اوایل قرن نوزدهم فرانسه و کشورها ی دیگر قرار گرفت. در این رساله، به شکل گیری الوئیز جدید و عناصر مختلف طبیعت که تاثیر مهمی درنگارش رمان داشته اند، می پردازیم. هم چنین، ویژگی های خاص نوشتار، سبک و موضوعاتی را که روسو در داستان نویسی فرانسه ابداع و تحولی را که در ادبیات ایجاد کرد، مورد بررسی قرار خواهیم داد. روسو با ارائه نظرات جدید که او را از نویسندگان هم عصر خویس متمایز و در برابر آنان قرارداد، مناقشاتی ایجاد کرد که وی را پیش از پیش منزوی و از زندگی شهرنشینی دور ساخت و به دامان طبیعت و زیبایی های وصف ناپذیرش پناه برد.