نام پژوهشگر: محمد نامداری
محمد نامداری سید حسن طباطبایی
فرشتگان و ملائکه ی مقرّب، جزو مسائل و باورهایی است که در ادیان مختلف به آن ها پرداخته شده است. اعتقاد به وجود این موجودات مانند بسیاری از مسائل اسرائیلی دیگر که از گذرگاه های مختلف وارد دین اسلام شده اند، در این دین آسمانی نفوذ پیدا کرده و به تبع آن وارد متون عرفانی و ادبی زبان فارسی شده است. و سالیان درازی است که دست مایه ی مضمون آفرینی برای شاعران فارسی زبان قرار گرفته و از آن ها مضامین بکر و بدیعی خلق کرده اند. باید یادآور شویم که طرز تلقّی شعرای مورد بحث از فرشتگان و ملائکه ی مقرّب تفاوت چندانی با شعرای سلف نمی کند، یعنی همان مضامینی که شعرای گذشته از فرشتگان داشته اند، در شعر شعرای معاصر هم به چشم می خورد. از میان این شعرا، بهار و شهریار به نسبت دو شاعر دیگر تصاویر هنری تری از این ملائکه در شعر خود به نمایش گذاشته اند. بسامد کاربرد این ملائکه در اشعار شعرای مورد بحث متفاوت است. جبرئیل بیشترین کاربرد و تصویر را از آن خود کرده است و بعد از آن اسرافیل قرار دارد. میکائیل و عزرائیل بعد از این دو به یک نسبت مورد توجه بوده اند. البته باید متذکر شد که شاهد مثال ها در این رابطه در اشعار این شعرا چندان زیاد نیست .در ضمن به بررسی جنبه های گوناگون این ملائکه در متون مقدّس (عهدین، قرآن) پرداخته ایم و تفاوت ها و مشابهت های احتمالی را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده ایم.