نام پژوهشگر: ناصر شامیرزایی
ناصر شامیرزایی سیدعباس هاشمی
سرمایه گذاران با هدف کسب بازده مورد انتظار، از اطلاعات حسابداری برای تصمیم گیری های سرمایه گذاری استفاده می نمایند. از سوی دیگر، مدیران شرکت ها به عنوان مسئول تهیه صورت های مالی، با آگاهی بیشتر از اطلاعات شرکت نسبت به استفاده کنندگان صورت های مالی، سعی دارند که تصویر واحد تجاری را مطلوب جلوه دهند و هزینه های تأمین مالی را کاهش دهند. با ارایه مطلوب تر اوضاع، انگیزه سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری و تأمین مالی شرکت افزایش می یابد. در این میان، بر اساس محافظه کاری شرطی در حسابداری، زیان های احتمالی نسبت به سودهای احتمالی، سریع تر شناسایی می شوند. این عدم تقارن زمانی در شناسایی سود و اندازه گیری محافظه کارانه آن منجر به تعدیل ریسک شرکت و تحقق بازده بلندمدت مورد انتظار سرمایه گذاران خواهد شد. در این پژوهش رابطه محافظه کاری شرطی و هزینه سرمایه سهام عادی مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، جهت اندازه گیری نرخ محافظه کاری شرطی در سطح سال- شرکت از مدل کالن و همکاران (2009)، و برای بررسی تأثیر محافظه کاری شرطی بر هزینه سرمایه سهام عادی در سطح شرکت و در سطح پرتفوی سهام، از مدل سه عاملی فاما و فرنچ (1993) استفاده شده است. داده های مورد استفاده شامل نمونه ای مرکب از 82 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در طی سال های 1380 الی 1388 می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه ها از مدل رگرسیون چندمتغیره برمبنای داده های مقطعی و سری زمانی استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که بین محافظه کاری شرطی و هزینه سرمایه سهام عادی شرکت رابطه معکوس وجود دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت، هرچه درجه محافظه کاری شرطی بیشتر باشد، هزینه سرمایه سهام عادی شرکت کاهش می یابد. همچنین، نتایج حاکی از این است که بین محافظه کاری شرطی و هزینه سرمایه پرتفوی سهام عادی رابطه مثبتی وجود دارد. رابطه مذکور در خصوص پرتفوی سهام شرکت های با محافظه کاری متوسط و پرتفوی سهام شرکت های با محافظه کاری بالا معنی دار می باشد، اما در مورد پرتفوی سهام شرکت های با محافظه کاری پایین معنی دار نیست. به عبارت دیگر، هر چه پرتفوی تشکیل شده محافظه کارتر باشد، هزینه سرمایه آن نیز بیشتر خواهد بود.