نام پژوهشگر: محمدعلی شفیعا
یزدان محمدبیگی خورتابسرا محمدعلی شفیعا
-
حامد گنجگاهی محمدعلی شفیعا
نداشتن نگاه علمی به تجاری سازی ایده و تبدیل به برند پایدار شدن از سوی شرکت ها و بنگاه های اقتصادی کشور، منجر به عدم موفقیت در تجاری سازی ایده ها و همچنین واگذار کردن سهم بازار شان به شرکت های رقیب شده و لطمات زیادی به قدرت رقابت پذیری آنان وارد شود. توجه و نگاه علمی به موضوعات تجاری سازی ایده و پایداری برند می تواند نگاه مصرف کننده را به کالاهای مورد نظر تغییر دهد. این پژوهش به بررسی سنجش میزان تاثیر کیفیت ایده های تجاری شده بر پایداری برند تجاری در صنعت تجهیزات پزشکی پرداخته است و از این طریق تلاش می کند راهکارهایی را برای مدیران ارشد و اجرایی شرکت های وارد کننده و تولید کننده تجهیزات پزشکی مهیا سازد تا در صورت مواجه شدن با ایده-ای برای تجاری سازی با توجه به خط کش های تعیین شده برای ارزیابی این موارد، اقدام به تصمیم گیری درست در مورد انتخاب ایده نمایند و سپس اقدامات لازم برای تبدیل به برند پایدار شدن برای بدست آوردن سهم بیشتر بازار حرکت نمایند. جامعه مورد استفاده جهت جمع آوری داده، متخصصین حوزه های تخصصی پزشکان مغز و اعصاب، روانشاسان، روانپزشکان و پزشکان عمومی و تولید کنندگان دستگاه های پزشکی کشور و مدیران بازرگانی به روش گلوله برفی نمونه گیری کرد تا در تحلیل در نرم افزار از تکنیک های نا پارامتری استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که عملی شدن، فرصت های بازار، پیچیدگی و مرتبط بودن تاثیر گذار بر پایداری برند می باشند.
کاوه فلاح علی پور ایرج مهدوی
چکیده ندارد.
لیلا طهمورث نژاد رضا سلامی
چکیده ندارد.
ابراهیم صادقی محمدعلی شفیعا
به منظور بهبود بهره وری شرکت های آب و فاضلاب در کشور تحقیق حاضر انجام شده است . ابزار مورد استفاده در آن تکنیک الگوگیری که به ویژگی های عملکردی افراد عنایت دارد تعیین شده است . برای ایجاد ذهنیت از خواستهای تحقیق، در این گزارش مبادرت به شناخت بهره وری شده، سپس به تشریح الگوگیری به عنوان ابزار مورد نیاز پرداخته شده است . انجام مقایسه ای بین متدولوژی های مختلف الگوگیری در منابع منتشر شده از جمله اطلاعات منعکس شده در این گزارش است . برای ایجاد درک بهتر و شناخت از شرکت های آب و فاضلاب در کشور به عنوان میدان مورد مطالعه، به روند تشکیل و استقرار، اهداف و راهبردهای کیفی، مدیریت و سازمان دهی غیرمتمرکز و همچنین به وظایف تعیین شده برای این شرکت ها در برنامه دوم توسعه عنایت شده است . در مرحله اجرایی تحقیق طی یک کار میدانی به شناسایی عوامل کاهندهء بهره وری در این شرکت ها پرداخته شده، سپس یک نظرخواهی از مدیران این شرکت ها برای درجه بندی اهمیت نارسائی های کاهندهء بهره وری در این شرکت ها پرداخته شده، سپس یک نظرخواهی از مدیران این شرکت ها برای درجه بندی اهمیت نارسائی های کاهندهء بهره وری آنها انجام شده است . عوامل مهمتر به عنوان فاکتورهای بحرانی موفقیت در نظر گرفته شده اند. پس از شناخت تعدادی از مدیران برگزیده مبتنی بر این شناخت علمی، و نیز الگوهایی که وزارت خانه تعیین کرده است ، این مدیران به عنوان شرکای الگوگیری مدنظر قرار گرفته اند. با انجام مصاحبه هایی با این افراد، نحوهء عملکرد آنها در مورد فاکتورهای بحرانی موفقیت جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است . در نهایت مدل ساخته شده بوسیله الگوگیری از موارد عملکردهای بسیار موفق ارائه شده است .
مریم مختاری حسن آباد محمدعلی شفیعا
کارآموزی یکی از ابزارهای مهم تربیت نیروی انسانی مهندس در حوزه تحصیلات عالی است . دانشگاه علاوه بر آموزش باید در پژوهش و خدمات رسانی به صنایع نقش مهمی را ایفا کند. متاسفانه وضعیت دانشگاهها در ایران به گونه ای است که بیشتر به انتقال دانش می پردازد. بدون اینکه زمینه جذب دانش انتقال یافته فراهم شده باشد. کارآموزی می تواند ابزار بسیار مهمی در راستای ایجاد چنین زمینه ای باشد اما بنا به دلائل مختلفی به تدریج در فرهنگ دانشگاه های ایران رو به اضمحلال است . در این پروژه علاوه بر بررسی عوامل کاهنده بهره وری در کارآموزی دانشجویان، تلاش می شود تا مدلی برای ارزیابی و بهبود کیفیت انجام آن ارائه گردد. در این راستا روش های مختلف بهبود کیفیت که به موازات صنعت در نظام های آموزشی کشورهای پیشرفته به کار گرفته شده است مورد بررسی قرار می گیرد. تعمق بیشتری بر روی یکی از این روش ها که الگوگیری نام دارد زمینه را برای استفاده از آن در مورد کارآموزی آماده می سازد. مدل ارائه شده با توجه به نتایج بدست آمده از پرسش نامه ها عوامل اصلی ایجاد تحول را مشخص می سازد. الگوگیری از نحوه برخورد استادان موفق با این عوامل روش انجام صحیح کارآموزی را مشخص می نماید و مدل بر اساس آن اصلاح می گردد. در صورت به کارگیری چهارچوب ارائه شده در مدل انتظار می رود کیفیت انجام کارآموزی متحول گردد و ارتباط قویتری بین صنعت و دانشگاه به وجود آید.
عاطفه اژدری محمدعلی شفیعا
مواد زائد جامد، جدایی ناپذیر زندگی انسان است . افزایش جمعیت ، توسعه فعالیت های بشر، کمبود منابع رشد آگاهی های عمومی نسبت به مسائل بهداشتی و زیست محیطی، لزوم تجهیز مدیریت مواد زائد را به ابزار امروزی آشکار می سازد. برنامه ریزی استراتتژیک که در غرب سابقه علمی نیم قرنه و در ایران مفهومی تازه آشناست ، مسئولین یک مجموعه را در تدوین و توافق روی خطوط بلندمدت فعالیت یا همان استراتژی ها ترغیب و یاری میکند. استراتژیها با توجه به قوت و ضعفهای مجموعه، برای استفاده از فرصتها و غلبه بر تهدیدهای محیط بیرون تدوین می شوند و زیر مجموعه ها را در طراحی، انتخاب و اجرای برنامه های کوتاه مدت جهت استفاده بهینه از منابع کمک می کند. استراتژیهای هر مجموعه به شرایط آن بستگی دارد، اگر چه امکان الگوگیری و استفاده از تجربه ها نیز وجود دارد. مجموعه مورد نظر این تحقیق سازمان خدمات شهری است که امور مدیریت مواد زائد جامد را بر عهده دارد. جایگاه اولویت بندی و انتخاب نیز، استراتژیهای این سازمان است . در این تحقیق ضمن در نظر گرفتن روشهای گوناگون انتخاب و اولویت بندی، با توجه به ماهیت و شرایط سازمان مذکور دو روش الکترو آی.ساو از گروه مدلهای جبرانی در تصمیم گیری های چند معیاره انتخاب شد. آنگاه براساس معیارهای مورد نظر کارشناسان، بوسیله برنامه های کامپیوتری دو روش فوق الذکر بر گزینه ها اعمال و نتایج استخراج و تجزیه و تحلیل شدند. به علت گردآوری اطلاعات از کل جامعه تصمیم گیری، لزوم و امکان تحلیلهای آماری روی داده ها وجود نداشت . اولویت بندی حاصل، جهت سناریونویسی برای فعالیتهای آینده سازمان به کار می رود. سناریو، به بقا و توسعه سازمان در مواجهه با تحولات آینده توجه دارد. در راستای این تحقیق می توان به تعمق در تعیین معیارهای گویاتر ارزیابی و اولویت بنید استراتژیهیا این سازمان پرداخت و برنامه ریزی های استرتژیک دیگر سازمان های عمومی و دولتی در این کشور را مورد بررسی قرار داد.
رضا حسنوی محمدعلی شفیعا
این تحقیق برآنست تا مولفه های کلیدی اثرگذار بر یکپارچه سازی مجازی فعالیتهای cad/cam/cae را مورد شناسایی قرار داده ، پیوندهای علی ، میزان همبستگی و شدت تاثیر آنها در دستیابی به اهداف تولیدی و نهایتا بقا سازمان مورد بررسی قرار دهد . مطالعه جاری بر مبنای تئوریها و تجربیات صنعتی موجود، یک تئوری را در قالب مدلی مفهومی و تصمیم گرا، برای تبیین روابط علی کلیدی و موثر بر بقا سازمانهای تولیدی پیشنهاد کرده و آن را با داده های 139 سازمان تولیدی ایرانی که از فناوری cad/cam/cae استفاده می کنند ، مورد آزمون قرار می دهد.
امیر هادی نژاد محمدعلی شفیعا
تحقیق حاضر با رویکرد بهبود مستمر، در تلاش برای طراحی سیستمی است جهت تعیین موثر نیاز آموزشی کارکنان در واحدهای صنعتی. انجام این مهم با نیت حل مشکلات اجرایی شناسایی شده، به مدد ورزیدگی های انسانی کارکنان میسر می گردد. دراین مطالعه، سیستم فوق در بطن واحد آموزش سازمان شکل داده شده است. عملکرد بدین گونه است که، ابتدا معضلات به دست آمده از بازخوردهای حاصل از مشتریان، کارشناسان داخل و خارج از سازمان، با توجه به اهداف سازمان رده بندی می شوند. سپس راهکارهای حل معضلات مشخص می گردد. معضلاتی که در فرآیند برطرف شدن آنها نیاز به آموزش منابع انسانی در رده ای خاص از سازمان دارند. با توجه به بودجه اختصاص یافته و رتبه ای که از دیدگاه سازمان دارند، برای مرتفع شدن، برنامه ریزی می شوند. برنامه ریزی، شامل تلاش های اجرایی در واحد آموزش و واحدهای دیگر سازمان، تا مرحله رفع نارسایی در کارکنان برگزیده شده، می باشد. نهایتا ارزیابی لازم از میزان اثرگذاری فعالیت های آموزشی و اجرایی انجام گرفته، جهت تصمیم گیری های آینده در سازمان مورد بهره برداری قرار می گیرند.