نام پژوهشگر: مریم کیامنش

فراگیری صرف در کودکان پیش دبستانی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  مریم کیامنش   شهلا رقیب دوست

به طور کلی، هدف از این مطالعه، یافتن پاسخ برای این پرسش است که کودکان از دانش ساخت واژه چه می دانند و آیا در سنین پیش از دبستان از وجود تکواژهای صرفی و قواعد آنها و به عبارت دیگر، ساخت درونی واژه ها آگاهند یا خیر. اگر چنین دانشی وجود دارد، تا چه اندازه قادر به به کارگیری این قواعد در مورد صورت های نو یعنی واژه های بی معنا هستند؟ این پژوهش درپی یافتن ابزارهای ساخت واژی است که کودک از آنها برای ساختن واژه ها و بسط دایره لغات خود استفاده می کند و با کمک آنها در برخی موارد دست به ابداع واژه ها می زند. ، هدف پژوهش حاضر که مطالعه ای است در زمینه دانش صرفی کودکان پیش دبستانی، بررسی و ارزیابی آگاهی آنها از روابط میان اجزای واژه ها و توانایی آنها در اعمال قواعد صرفی بر واژه های واقعی و واژه های بی معناست. مطالعه این موضوع می تواند راهگشای ما در درک بهتری از چیستی نظام زبان و نحوه اکتساب آن در ذهن انسان باشد.این پ‍ژوهش با جمع آوری داده ها از طریق انجام دو آزمون انجام گرفته است . آزمون نخست که آزمون واژه-تصویر است، بخشی از تست معروف جین برکوگلیسن (1958) یعنی تست واگ و بخشی از تست پیتر گوردون (1986) اقتباس شده است. پرسش های تحقیق عبارتند از: 1- کودکان در مراحل سنی 4، 5 و 6 ساله تا چه میزان از فرایندهای ساخت واژی آگاهی دارند؟ 2- کودکان سه گروه سنی مذکور از لحاظ رشدی چه تفاوتی در شناخت و کاربرد قواعد ساخت واژی نشان می دهند؟ 3- کدام یک از فرایندهای ساخت واژی تصریفی و اشتقاقی از نظر ترتیب اکتساب اولویت دارند و چگونه این ترتیب قابل تبیین است؟ فرضیات تحقیق عبارتند از: 1- کودکان در مراحل سنی به طور فزاینده از فرایندهای ساخت واژی و روابط درونی اجزای واژه ها آگاهی دارند و قادرند این فرایندها را به طور زایا به کارببرند. 2- با افزایش سن، توانایی کودکان در شناخت و کاربرد قواعد صرفی افزایش می یابد و کودکان 6 ساله توانایی بیشتری در تعمیم این قواعد به واژه های جدید دارند. 3- تسلط کودکان بر قواعد ساخت واژه تصریفی بیش از قواعد ساخت واژه اشتقاقی است. به نظرمی رسد با توجه به ارتباط جنبه های تصریفی زبان با نحو، رشد این جنبه ها زودتر از ساخت های اشتقاقی صورت می گیرد.براساس نتایج به دست آمده از این پژوهش و آنچنان که برکوگلیسن (2009) ااستدلال می کند، شواهدی در دست است مبنی براینکه قبل از 3 یا 4سالگی کودکان عملا ً نظام قاعده بنیاد را فرامی گیرند. این مسأله را می توان از خطاهایی که در اثر تعمیم افراطی قواعد مرتکب می شوند به وضوح مشاهده کرد. خطاهایی از این نوع مدرک مستدلی برای زایایی و خلاقیت ساخت واژه در زبان کودک به شمار میروند، چراکه چنین صورت هایی را کودک ابداً در گفتار بزرگسالان نشنیده است. توانایی کودکان در پایین ترین گروه سنی در این پژوهش، یعنی گروه سنی 4ساله، در استفاده از قواعد صرفی بیانگر آگاهی آنها از این نوع قواعد زبانی است، اگرچه این توانایی درمورد تکواژهای اشتقاقی در این سنین در مقایسه با سنین بالاتر در حد ضعیف تری است، به گونه ای که کودکان 4ساله این قواعد را درمورد واژه های جدید به طورکامل اعمال نمی کردند و تا قبل از رسیدن به مرحله تسلط، از ساخت های نحوی برای بیان مفاهیم مشابه استفاده کردند.