نام پژوهشگر: حامد حسینی زنجانی نژاد

بررسی ساخت فعل در گویش تاتی اشتهاردی
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی 1389
  حامد حسینی زنجانی نژاد   مجتبی منشی زاده

موضوع این پژوهش بررسی ساخت فعل در گویش تاتیِ اشتهاردی است. برای جمع آوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. در روش میدانی داده ها به صورت فایل صوتی ضبط شده و سپس واج نگاری و تحلیل شدند. بنابر داده های این پژوهش، نظام فعلی در اشتهاردی بر اساس دو ستاک حال و گذشته بنا شده است. از ستاک حال وجه امری، حال استمراری، حال مستمر، حال التزامی و وجه دعایی ساخته می شود. از ستاک گذشته نیز گذشته ی مطلق، گذشته ی استمراری، گذشته ی مستمر، حال کامل، گذشته ی کامل، گذشته ی کامل استمراری و گذشته ی التزامی حاصل می آید. در زمان حال، فعل با فاعل فعلِ گذرا یا فاعل فعل ناگذر در مطابقت است. در ساختارِ گذشته ی گذرا فعل اغلب بدون مطابقت با وابسته های فعلی و به صورت سوم شخص مفرد مذکر ظاهر می شود و اگر با وابسته ای در مطابقت باشد آن وابسته مفعول فعل گذشته ی گذرا است. فاعل در ساختارِ گذشته ی گذرا در قالب اسم یا ضمیر غیرپی بستی، پی بست های ضمیری و یا هر دو توأماً در جمله ظاهر می شود. پی بست های ضمیری آزادانه به هر یک از مقولات واژگانیِ اسم، صفت، قید، ضمیر، حرفِ ربط و یا فعل در جمله متصل می شوند. در اشتهاردی، نظام انطباقِ زمان بنیاد وجود دارد. انطباق را در این زبان بیشتر حالت نشانی و کمتر مطابقت رقم می زند. حالت های ساختاری به دو حالتِ مستقیم و غیرمستقیم تقسیم می شوند. حالت مستقیم غالباً برای نشان گذاریِ: (1) فاعل فعل ناگذر (s)، (2) منادا(voc) ، (3) مفعول فعل گذرای حال که اسم جنس باشد (o-generic)، (4) مفعول فعل گذرای گذشته (o-past)، (5) فاعل فعل گذرای حال (a)، (6) مفعول غیرمستقیم غیرجاندار (inanim io) و (7) مفعول حرف اضافه ایِ غیرجاندار (inanim o-ad) استفاده می شود. حالت غیرمستقیم غالباً برای نشان گذاریِ: (1) وابسته در ساخت اضافی، (2) فاعل فعل گذرای گذشته (a-past)، (3) مفعول فعل گذرای حال (o)، (4) مفعول غیرمستقیمِ جاندار (anim io) و (5) مفعول حرف اضافه ایِ جاندار (anim o-ad) به کار می رود. طبق یافته های این پژوهش، اسم جنس بودگی و جانداری در حالت نشانی تأثیرگذارند. این می تواند تأییدی باشد بر نظریه های زبانی که به وجود تعامل بین دو حوزه ی صورت و نقش قائل اند.