نام پژوهشگر: سلطان کندرانی

مضامین مشترک عرفانی در غزلیات سنایی وحافظ
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه سیستان و بلوچستان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  سلطان کندرانی   مریم شعبانزاده

ادبیات فارسی با بهره گیری از معارف اسلامی توانست غنی تر گردد و با زبانی گویا این معارف را به همگان بشناساند و جایگاه محکم فرهنگ ایرانی و اسلام را مستحکم تر کند. در این زمینه دو تن از شاعران نامدار فارسی که نقش برجسته ای از خود نشان دادند سنایی و حافظ هستند. شعر در آثار سنایی از حالت مدیحه سرایی و وصف طبیعت خارج شد و به عرصه های نوین عرفانی قدم نهاد، سنایی راه تکرار و تقلید در شعر را رها کرد و غزلیاتی سرود که بیت بیت آن انعکاس حالت های عالم شهود و عرفان است و الهام بخش شاعران بعد از خود مانند عطار، مولوی، سعدی و حافظ شد. حافظ با اشراف کامل بر آثار اسلامی و ادبی قبل از خود به گونه ای عمل کرده است که دیوان او پر خواننده ترین دیوان اشعار فارسی شود، او با بیان آلام و خوشی های انسان عصر خود به محبوبیت تمام دست یافته و نوای اصیل عشق را که در تمام زمان ها و مکان ها ساری و جاری است پیشکش خوانندگان می کند. درغزلیات او شعر سنایی که در ابتدای مرحله ی شعر عرفانی قرار دارد به اوج شیوایی و کمال می رسد. این پژوهش به بررسی مضامین مشترک عرفانی در غزلیات سنایی و حافظ می پردازد. علت انتخاب این دو شاعر از میان شاعران سخنور دیگر این است که غزل به معنای مصطلح در شعر سنایی آغاز می شود و در نزد حافظ به اوج می رسد. جستجوی میزان وحدت نظر این دو شاعر در مضامین عرفانی هدف تحقیق است. با تمام کوشش هایی که محققین در زمینه شرح آثار سنایی از خود به خرج داده اند، شوربختانه اکثر پژوهش ها منحصر به حدیقه الحقیقه بوده و پژوهندگان از خوض در سایر آثار او بخصوص غزلیاتش خودداری کرده اند، بنابراین بر آن شدیم تا غزلیات سنایی را که انعکاس شعر صوفیانه است مورد بررسی قرار داده و آن را با دیدگاه حافظ مقایسه نماییم. همچنین برآنیم که به معرفی ابعاد اندیشه های سنایی و حافظ پرداخته و سیمای عرفانی هر دو شاعر را ترسیم نماییم. روش تحقیق به صورت تحلیلی وتوصیفی می باشد و در این راه با استفاده از تحلیل ابیات عرفانی دو شاعر از نظریات صاحبان اندیشه نیز استفاده گردیده است. این رساله در چهار فصل تنظیم گردیده است: در فصل اول تعاریف و کلیات، فصل دوم اصطلاحات مشترک عرفانی ، فصل سوم گروه های اجتماعی و درفصل چهارم سیمای پیامبران و بزرگان تصرف مورد بررسی قرار گرفته است.