نام پژوهشگر: حمید اسماعیلی
حمید اسماعیلی وحید ساری صراف
مقدمه: سندرم متابولیک مجموعه ای از عوامل خطرزای قلبی و عروقی شامل چاقی شکمی، عدم تحمل گلوکز، فشار خون بالا و اختلالات لیپیدی می باشد. برای این افراد اصلاح وضعیت ترکیب بدن، عملکرد های جسمانی، شاخص های قلبی عروقی و متابولیکی در الویت برنامه های درمانی قرار دارد. با توجه به گستردگی نیاز افراد سندرم متابولیک در بخش های مختلف به نظر می رسد تنها نوع خاصی از فعالیت قادر به تأمین این نیازها نباشد و مجموعه ای از تمرینات نیاز است که بتواند در تمام این بخش ها تغیرات مطلوبی ایجاد نماید. بنابراین تحقیق حاضر در نظر دارد تا تأثیر یک دوره تمرینات ترکیبی تداومی و تناوبی (به ترتیب با 70 و90% ضربان قلب بیشینه) را بر ترکیب بدن، توان هوازی، قدرت عضلانی و برخی شاخص های همودینامیکی و زیست شیمیایی سرمی مردان مبتلا به سندرم متابولیک، بررسی کند. روش شناسی تحقیق: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو گروهی (تمرینی و کنترل) با اندازه گیری مکرر (سه مرحله ای) به مدت چهار ماه اجرا شد. تعداد 30 نفر (مرد) با میانگین سنی 8±54 که بر طبق معیار atp iii مبتلا به سندرم متابولیک بودند برای این مطالعه انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه تمرین و کنترل جایگزین شدند. افراد گروه تمرین به مدت 16 هفته با تکرار سه جلسه در هفته روی تردمیل با شیب 2% بدین صورت به فعالیت پرداختند. 1) گرم کردن: به مدت 5 دقیقه با 50% mhr، 2) دوی تداومی: دویدن نرم یا پیاده روی سریع به صورت متوالی با 70% mhr به مدت 20 دقیقه، 3) دوی تناوبی: دویدن با 90% mhr به صورت تناوبی(4 دقیقه دویدن با90% mhr و 3 دقیقه استراحت فعال با 70% mhr) به مدت 20 دقیقه، و 4) سرد کردن: به مدت 5 دقیقه با 50% mhr. افراد گروه کنترل در این مدت فعالیت های عادی خود را دنبال می کردند. در پایان هفته ی هشتم و شانزدهم، از کلیه ی افراد شرکت کننده در طرح خون گیری دوم و سوم به همراه آزمون های ورزشی به منظور تعیین میزان تغییرات متغیر های وابسته (وزن، درصد چربی، دور کمر، توان هوازی، قدرت عضلات ران، قند و انسولین ناشتای سرم، پروفایل های لیپیدی و ...)، صورت گرفت. داده های حاصله با استفاده از نرم افزار spss 15 در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: در گروه تمرین در بخش ترکیب بدن، میزان دور کمر، وزن بدن، شاخص توده ی بدنی و چربی زیر پوستی به صورت معنی داری کاهش یافتند. میزان توان هوازی و قدرت عضلات ران از شاخص های جسمانی به صورت معنی داری افزایش پیدا کردند. از شاخص های قلبی عروقی، میزان فشار خون کاهش معنی داری از خود نشان داد و در بخش متابولیکی میزان مقاومت انسولینی به عنوان زیر بنای اکثر اختلالات متابولیکی، قند خون ناشتا، کلسترول تام، ldl و تری گلیسیرید کاهش معنی داری از خود نشان دادند و میزان حساسیت انسولینی بهبود معنی داری یافت(05/0>p) . اما در این گروه میزان افزایش یافته ی hdl به سطح معنی داری نرسید(05/0p>). تنها شاخصی که در گروه کنترل در این مدت به صورت معنی داری تغییر کرد، میزان قدرت عضلات ران بود(05/0>p). نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعه حاکی از آن است که ترکیب این تمرینات موجب می شود در تمام بخش های مورد نیاز افراد سندرم متابولیک تغییرات مطلوبی ایجاد شود به طوری که 54/54% افراد شرکت کننده در پایان مطالعه جزو افراد سندرم متابولیک نبودند که چنین نتیجه ای در مطالعات قبلی مشاهده نشده بود. بنابراین منطقی می نماید از این تمرینات به عنوان سطح بهینه یی از فعالیت بدنی برای افراد سندرم متابولیک یاد کنیم.