نام پژوهشگر: محمدرضا سپهوند
محمدرضا سپهوند علی ثامری پور
مطالعه توابع هارمونیک روی گروههای موضعا فشرده که موضوعی به روز است و در سال های اخیر از دو روش مختلف که یکی توسط چو و لائو که با استفاده از جبر گروه فون نیومن به جای l^? (gو عمل کانونی یک اندازه معین مثبت به جای عمل پیچش یک اندازه احتمالµ روی l^? (g) انجام شده و روش دیگر توسط ژاورسکی و نیوفانگ bl^2 (g)را به جای l^? (g) و پیچش را به گونه ای جایگزین کرده اند که در یک مسیر طبیعی گسترش می یابد. در این رساله ارتباطی بین این دو روش ارائه خواهد شد. و همچنین فضای h ?_? که شامل عملگرهای ?-هارمونیک می باشد مورد بررسی قرار می گیرد. در پایان روشی برای رسیدن به h ?_? ، بنا بر تعریف ایده الها رد فضای عملگرهای رده اثر روی l^2 (g بیان می شود.
محمدرضا سپهوند محمدرضا عباسی
چکیده پهنه گسلی زاگرس بخاطر نوع برخورد قاره به قاره، جوان بودن و لرزه خیزی بالای آن همواره مورد توجه زلزله شناسان واقع بوده است. در این میان گسل اصلی عهد حاضر در لبه برخورد ایالت لرزه زمینساختی زاگرس با ایران مرکزی نقش برجسته ای در توزیع و انتقال تنش برخوردی میان صفحات عربی و اوراسیا را برعهده دارد. در بین قطعات گسلی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس، گسل دورود به عنوان گسل مسبب زمین لرزه 31/3/2006 به دلیل تجربه زمین لرزه های بزرگ (بعنوان مثال زمین لرزه 1909 دورود) همواره مورد توجه بوده است. برجستگی های بارز گسل اصلی عهد حاضر و قطعات گسلی آن از دیدگاه زلزله شناسی و لرزه زمینساختی موجب شده تا مطالعاتی چند در این محدوده انجام شود. اکثر مطالعات انجام شده یا بر پایه شواهد زمین شناسی انجام شده و یا بر اساس مدلسازی شکل موج امواج دور لرز صورت گرفته است. در روش اول تمامی برداشت ها بر رخنمونها و عوارض طبیعی پایدار بوده و امکان اطلاق ویژگی های سطحی به عمق بخصوص در مناطق حاصلخیزی همچون دشت سیلاخور (حوضه کششی منطقه مورد مطالعه) که رخنمونها توسط فعالیتهای کشاورزی ازبین می روند با تردید بالایی مواجه خواهند بود. در روش دوم نیز عمده نتایج با خطاهایی به دلیل ماهیت روش و نوع گزینش داده های مورد مطالعه همراه خواهد بود که در قیاس با نتایج ناشی از یک شبکه لرزه نگاری محلی از دقت کمتری برخوردار می باشند. هرچند در این بخش از زاگرس قبلاً دو شبکه لرزه نگاری موقت نصب شده و اطلاعات مفیدی را بهمراه داشته اند ولی به دلیل تمرکز این شبکه ها در اطراف گسل صحنه، نتایج آنها برای گسل دورود و گسلهای هم مرز با آن قابل تعمیم نیست و به همین دلیل اطلاعات دقیقی در مورد رفتار و یا رفتارهای لرزه ای گسل دورود و گسلهای احتمالی پنهان در منطقه دشت سیلاخور که منتج از داده های دستگاهی باشد، در دسترس نمی باشد. لذا، در این پژوهش سعی خواهد شد با تکیه بر داده های دستگاهی حاصل از شبکه لرزه نگاری موقت محلی به مطالعه ویژگی های لرزه زمینساختی گسل اصلی عهد حاضر زاگرس در محدوده انتهای گسل دورود و ابتدای گسل نهاوند پرداخته شود. وقوع زمین لرزه 1385 چالان چولان با بزرگای (mw) 1/6 و رخداد پسلرزه ها و فعالیت بالای گسل اصلی عهد حاضر زمینه مناسب را برای نصب شبکه لرزه نگاری متراکم و محلی فراهم نمود. بنابراین در خردادماه 1386 شبکه لرزه نگاری محلی با 34 ایستگاه (شامل 14 ایستگاه تک مولفه ای tad و 20 ایستگاه سه مولفه ای titan) در اطراف گسل دورود (گسل مسبب زمین لرزه و یکی از قطعه های گسلی ، گسل اصلی عهد حاضر) طراحی و نصب گردید. این شبکه لرزه نگاری موقت به گونه ای طراحی شد تا بتواند دیگر قطعات گسلی هم مرز با قطعه گسلی دورود را نیز پوشش دهد. گسل قلعه حاتم در نزدیکی شهر بروجرد و قطعه گسلی ونایی بعنوان شرقی ترین بخش از گسل نهاوند در پوشش این شبکه قرار گرفت. دوره برداشت داده از ایستگاه های لرزه ای 3 ماه طراحی و اجرا شد که حاصل این شبکه، ثبت بیش از 32000 رخداد لرزه ای بوده که پس از پردازش و تصحیح داده ها و جدایش انفجارهای ناشی از فعالیت معدنی در منطقه، تعداد 688 پسلرزه و خرد لرزه جداسازی و تعیین محل شدند. جهت دستیابی به نتایج مورد اعتماد در تمام مراحل پردازش از رخدادهای با کیفیت و دقت بالا استفاده شده است. بصورتی که در فیلتر اولیه داده های با rms کمتر از 3/0، خطای رومرکز کمتر از 3 کیلومتر و خطای تعیین عمق کمتر از 5 کیلومتر انتخاب و مقدار vp/vs تعیین شده و بر اساس آن مدل ساختار سرعت یک بعدی منطقه محاسبه گردید. با منظور نمودن مدل سرعت محاسبه شده به جای مدل پیش فرض (مدل پیش فرض مدل سرعت یمینی فرد و همکاران، 2006 برای محدوده گسل اردل در بخش جنوب شرقی گسل اصلی عهد حاضر می باشد.) تمام پسلرزه ها تعیین محل مجدد شده و تصحیحات ایستگاهی بر روی آنها اعمال گردید. سپس تعیین سازوکار کانونی برای پسلرزه های با دقت تعیین محل بالا، انجام پذیرفت که حاصل آن تعداد 23 سازوکار با کیفیت بسیار خوب (a) و کیفیت خوب (b) بود. در نهایت، تفسیر و نتیجه گیری بر اساس سازوکارهای تعیین شده و با کیفیت صورت پذیرفت. دستاوردهای این پژوهش علاوه بر تکمیل اطلاعات پایه زلزله شناسی (تعیین مدل سرعت پوسته فوقانی)، نتایج تکمیلی در منطقه را بهمراه داشت که بطور مختصر می توان به چند مورد اشاره نمود. الف) عمق پسلرزه ها در این منطقه در حدود 4 تا 11 کیلومتر می باشند که در قیاس با دیگر نقاط زاگرس دارای عمق کمتری هستند. ب) توزیع پسلرزه ها گویای وجود گسلهای قدیمی در یال شمال شرقی دشت سیلاخور است که تا کنون هیچ فعالیت لرزه ای به آنها منتسب نشده بود. ج) بر اساس شواهد لرزه ای به وجود گسلهای کششی و فشارشی مدفون در منطقه اشاره می شود که پیشتر چالنکو و براد (1974) با توجه به شواهد پیمایش صحرایی به احتمال وجود این گسلها اشاره کرده بودند ولی تا بحال بدلیل نبود شواهد زلزله شناسی رفتار لرزه ای این گسلها ناشناخته بودند. د) آنچه که در میان نتایج بدست آمده خودنمایی می کند دستیابی به شواهد لرزه ای برای اثبات حوضه کششی در منطقه مورد مطالعه می باشد که پیشتر در مطالعات زمین شناسی (چالنکو و براد، 1974؛ طالبیان و جکسون، 2002؛ کوپلی و جکسون، 2006) به آن اشاره شده بود.
محسن راستی مجید شاه پسندزاده
توجه به صداهای طبیعی زمین در هر زمان و به کار بردن اطلاعات جمع آوری شده می تواند ساختارها و اطلاعات سنگ شناسی مرتبط با اعماق زمین را برای ما فراهم آورد. توموگرافی لرزه ای چشمه طبیعی کار شده در این پایان نامه به منظور امکان سنجی شناسایی مخازن هیدروکربوری در منطقه قشم استان هرمزگان مورد استفاده قرار گرفته است. هدف این مطالعه به کار بردن زمان رسید امواج لرزه ای p و s از پسلرزه های زمین لرزه برای به دست آوردن سرعت های سه بعدی vp و vs و همچنین نسبت آن یعنی vp/vs و ارتباط آن با ساختارهای زیر سطحی بویژه مخازن موجود در منطقه می باشد. در کل، در طول 3 ماه داده برداری 2617 پسلرزه از 17 ایستگاه لرزه نگاری موقت پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله، ثبت و تعیین محل گردید که برای به دست آوردن پارامترهای بالا از آنها استفاده شد. داده ها شامل زلزله هایی با بزرگای 1 تا 4 در مقیاس ریشتر بودند. نتایج حاصل از این توموگرافی حاکی از حضور بی هنجاری های سرعتی قابل ملاحظه ای ناشی از ساختارهای زمین شناسی و لرزه زمین ساختی در این منطقه است. این بی هنجاری های پرسرعت بر روی تاقدیس های لافت و سوزا قرار گرفته اند که می تواند با مخازن هیدروکربور موجود در منطقه در ارتباط باشند. شبکه بندی بهینه و سایر پارامترهای تنظیم با انجام آزمایش های مصنوعی تخمین زده شده اند.
مرضیه طالبیان یحیی جمور
یکی از راه های بررسی دگرشکلی های بین لرزه ای استفاده از تعیین نرخ لغزش گسل با استفاده از مطالعات زمین شناسی، دیرینه لرزه شناسی و گاهی استفاده از مدل های تجربی است که با ایجاد ارتباط بین پارامترهای گسل و داده های جمع آوری شده از ایستگاه های gps به تخمین پارامترهایی مانند نرخ لغزش و ضخامت کشسان پوسته و ... می پردازد. از جمله این مدل ها، مدل ساوج و بورفورد (1970) و ساوج و پریسکوت (1978) می باشد. در این مطالعه اثر مدل های ذکر شده روی داده های ژئودتیک مربوط به گسل شمال تبریز بررسی شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی بوت استرپ در مدل ساوج و بورفورد با برنامه نویسی در محیط نرم افزاری r وmatlab ، مقادیر نرخ لغزش و عمق قفل شدگی در قطعه شمال غربی گسل به ترتیب 11-7 میلی متر در سال و 20-0 کیلومتر و در قطعه جنوب شرقی به ترتیب 13-6 میلی متر در سال و 35-10 کیلومتر تخمین زده شده است. ترکیب یک تابع توزیع پیشین از نتایج بررسی های دیرینه لرزه شناسی با توزیع بدست آمده از این مدل با استفاده از قانون بیزین ، نتایج بهتری را برای پارامترها ایجاد خواهد کرد، به طوری که نرخ لغزش و عمق قفل شدگی گسل در قطعه شمال غربی را به ترتیب به 5/6-4 میلی متر در سال و 17-12 کیلومتر و در قطعه جنوب شرقی به ترتیب به 5/5-5/3 میلی متر در سال و 20-0 کیلومتر محدود می کند. استفاده از نمونه گیری بوت استرپ در مدل ساوج و پریسکوت محدوده 10-5 میلی متر در سال برای نرخ لغزش گسل، 25-5 کیلومتر برای ضخامت کشسان پوسته، 185-160 سال برای زمان بازگشت پذیری آستنوسفر، 950-650 سال برای دوره بازگشت زمین لرزه ها و 2500-500 سال برای زمان سپری شده از آخرین رویداد زمین لرزه را برای قطعه شمال غربی گسل و محدوده 10-4 میلی متر در سال برای نرخ لغزش گسل، 16-8 کیلومتر برای ضخامت کشسان پوسته، 340-220 سال برای زمان بازگشت پذیری آستنوسفر، 1050-750 سال برای دوره بازگشت زمین لرزه ها و 3000-500 سال برای زمان سپری شده از آخرین رویداد زمین لرزه را برای قطعه جنوب شرقی گسل بدست می دهد.
آرش رضایی برسری محمدرضا سپهوند
در این مطالعه ضمن تشریح شبکه های عصبی مصنوعی به کاربرد آن در تعیین تخمین تخلخل بعنوان فاکتور موثر در پارامترهای پتروفیزیکی میادین هیدرو کربنی پرداخته شده است. در مرحله ی اول تخمین تخلخل موثر مخزن با استفاده از روش های شبکه عصبی مصنوعی و داده های نگارهای موجود در چاههای میدان مورد مطالعه انجام شده است. در مرحله ی دوم سعی شده است تا تخمین تخلخل موثر مخزن با استفاده از روش های شبکه عصبی مصنوعی در کنار نشانگرهای استخراج شده از داده های لرزه نگاری سه بعدی میدان مورد مطالعه ارزیابی شود. از اینرو دو شبکه عصبی مصنوعی متداول، شبکه عصبی پیشخور چندلایه و شبکه عصبی تابع شعاع مبنا به کار گرفته شده است که در تخمین تخلخل با ورودی یک نگار یا نشانگرهای لرزه ای همراه نگارهای چاه برای شبکه عصبی تابع شعاع مبنا ضریب همبستگی بالاتری نسبت به شبکه عصبی پیشخور چند لایه بدست آمد. اما در مورد تخمین تخلخل با ورودی هر دو نگارچگالی و نگار موج p ، شبکه عصبی پیشخور چندلایه عملکرد بهتری نشان داد.
محمد نوری تبار محمدرضا سپهوند
ساختار سرعتی پوسته ای به عنوان اطلاعات اولیه برای مطالعات گوناگون زمین شناسی و ژئوفیزیکی به کار می رود و از این رو موضوعی اساسی و مهم در لرزه شناسی به شمار می آید. توابع گیرنده، پاسخ ساختار محلی زمین به رسید تقریباً قائم امواج p در زیر یک لرزه سنج سه مولفه ای را نشان می دهند و به تباین های سرعت موج برشی حساس هستند. ناهماهنگی عمق- سرعت در اطلاعات توابع گیرنده باعث غیریکتایی مساله ی برگردان می شود، اما با دخالت دادن اطلاعات حاصل از سرعت مطلق برآوردهای پاشندگی و برگردان هم زمان این دو مجموعه ی داده ای، می توان بر این محدودیت غلبه کرد. با این کار، اطلاعات دقیقتری درمورد ساختار پوسته ای فراهم می شود. پس از تطابق شکل موج ها با مشخصات موجود در فهرست usgs، پنجره بندی زمانی روی شکل موج ها اعمال شد. محاسبه ی توابع گیرنده با استفاده از روش واهمآمیخت تکراری در حوزه ی زمان انجام شد. به دلیل یکسان بودن بهره های دستگاهی نیازی به تصحیح این مقادیر نبود. سپس، مولفه های افقی لرزه نگاشت به دو جهت شعاعی و مماسی چرخش داده شدند. برای حذف بسامدهای بالا از پارامتر گوسی 0/1 استفاده شد. توابع گیرنده جهت بهبود نسبت سیگنال به نوفه در بازه های آزیموتی 10 درجه ای خوشه بندی شدند و سپس برحسب فاصله ی رومرکزی در دسته هایی با اختلاف کمتر از 15 درجه گروه بندی و برانبارش شدند. برگردان هم زمان دو مجموعه ی داده ای مستقل با درنظر گرفتن پارامتر وزنی متناسب ترکیب آن ها برای یافتن یک الگوی سرعتی با استفاده از برنامه ی نرم افزار ی هرمن و آمون انجام گرفت. کمینه سازی خطای استاندارد بین داده های واقعی و پیش بینی شده، معیار رسیدن به الگوی نهایی مطلوب و نزدیک به الگوی واقعی زمین است.
حمیدرضا فرکیانی محمدرضا سپهوند
تابع انتقال گیرنده p، به عنوان یک روش معمول برای تعیین عمق موهو مورد استفاده قرار می گیرد. جدایش موج برشی ps نیز، برای بررسی ناهمسانگردی پوسته پایینی بکار گرفته می شود. در این مطالعه رویدادهای دورلرز ثبت شده در چهار ایستگاه دائمی شبکه لرزه نگاری کرمان وابسته به موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، که در فواصل رومرکزی °30 تا °90 با بزرگی بیشتر از 5/5، در بازه زمانی 2010 تا 2013 قرار دارند مورد بررسی قرار گرفت. ابتدا عمق موهو با استفاده از اختلاف زمان رسید فاز تبدیلی p به s، مرتبط با موج مستقیم p با دو روش زو و کاناموری(2000) و برآورد زمان تأخیر به عمق در حضور مدل سرعتی iasp91 محاسبه شد سپس برای بررسی ناهمسانگردی با استفاده از جدایش موج برشی ps، از روش تینبای و همکاران(2004)، که بر اساس روش سیلور و چان(1999) تدوین شده است، استفاد شده است. در زیر ایستگاه چشمه معدنی(chmn) عمق موهو با استفاده از روش زو و کاناموری(2000) 59/5 کیلومتر و در حضور مدل سرعتی iasp91 حدود 62 کیلومتر و زمان رسید فاز ps برابر 7/2 ثانیه می باشد. راستای غالب ناهمسانگردی برای پوسته پایینی 50 درجه و میانگین اندازه ناهمسانگردی 0/5 ثانیه محاسبه شده است، در زیر ایستگاه کوه گبری(khgb) عمق موهو با استفاده از روش زو و کاناموری(2000) 52 کیلومتر و در حضور مدل سرعتی iasp91 حدود 58 کیلومتر و زمان رسید فاز ps برابر 6/8 ثانیه می باشد. راستای غالب ناهمسانگردی برای پوسته پایینی 75 درجه و میانگین اندازه ناهمسانگردی 0/55 ثانیه محاسبه شده است، زیر ایستگاه نگار(ngrk) عمق موهو با استفاده از روش زو و کاناموری(2000) 47 کیلومتر و در حضور مدل سرعتی iasp91 حدود 64 کیلومتر و زمان رسید فاز ps برابر 7/6 ثانیه می باشد. راستای غالب ناهمسانگردی برای پوسته پایینی 34 درجه و میانگین اندازه ناهمسانگردی 0/65 ثانیه محاسبه شده است و در زیر ایستگاه تی وی باهنر(tvbk) عمق موهو با استفاده از روش زو و کاناموری(2000) 34 کیلومتر و در حضور مدل سرعتی iasp91 حدود 40 کیلومتر و زمان رسید فاز ps برابر 4/8 ثانیه می باشد. راستای غالب ناهمسانگردی برای پوسته پایینی 75 درجه و میانگین اندازه ناهمسانگردی 0/45 ثانیه محاسبه شده است. در هر چهار ایستگاه به طور مشترک روند ناهمسانگردی پوسته پایینی شمال شرق-جنوب غرب می باشد.
مهدی شمسی افسانه نصرآبادی
چکیده: زمین لرزه یکی از پدیده های طبیعی کره زمین است، که در صورت رویداد در مناطق پرجمعیت خسارات جانی و مالی را به بار خواهد آورد. با توجه به پیشرفتهای قابل توجه علوم، بویژه علم زمین لرزه شناسی، زمین لرزه شناسی مهندسی، مهندسی زمین لرزه و زمین شناسی راه کارهای عملی مناسبی برای پیش بینی این پدیده و کاهش خسارات ناشی از رویداد آن ارائه نشده است. از آنجائیکه در حال حاضر تنها راه مقابله با این پدیده مقاوم سازی سازه ها در مقابل تکانهای شدید زمین است، برآورد قابل اعتماد و بررسی میزان خطر زمین لرزه ضرورتی اجتناب ناپذیر است. برآورد خطر زمین لرزه به روش احتمالاتی برای گستره منطقه رفسنجان انجام گرفته است. کاتالوگ یکنواختی از زمین لرزه های دستگاهی از سال 1900 تا پایان سال 2012 فراهم شده است. مجموعاً 6 چشمه بالقوه زمین لرزه در گستره مورد نظر براساس داده های زمین لرزه ای، زمینساختی، ژئوفیزیکی و زمین شناختی موجود به صورت چشمه های خطی برای برآورد خطر زمین لرزه تعیین شده است. پس از تعیین پارامترهای زلزله خیزی در ایالت لرزه زمین ساختی به روش کیجکو و سلفول (1992)، پارامترهای زلزله خیزی در داخل چشمه های بالقوه زمین لرزه تعیین گردید و با بکار بردن رابطه تضعیف مناسب (آمبرسیز، 1992) و ... و با استفاده از نرم افزار ez-frisk برآوردخطر زمین لرزه با در نظر گرفتن مفهوم لرزه خیزی زمینه انجام گرفته و برای این منطقه مقادیر شتاب افقی مورد انتظار از رویداد زمین لرزه در چشمه های بالقوه زمین لرزه برای 10% احتمال افزایش در 50 سال (دوره بازگشت475 سال) محاسبه گردیده است. برطبق نتایج حاصله، برای یک دوره بازگشت 475 ساله، بیشینه شتاب افقی g 17/0 برآورد شده است.
مرتضی حاج ابراهیمی محمدرضا سپهوند
با توجه به موقعیت کشور ایران و دارا بودن موقعیت استراتژیک و همچنین منابع عظیم آلی و معدنی ضرورت تحقیقات کارا و مفید در زمینه های علمی مخصوصا نفت و گاز را باید در اولویت های مهم قرار داد. نظر به اهمیت روز افزون مطالعات لرزه ای به خصوص استفاده از روش پروفیل لرزه ای قائم (vsp) بدلیل قدرت بررسی عمقی زیاد و تفکیک بالا که در اینگونه اکتشافات کاربرد دارد ، در این پایان نامه سعی می شود تا روش پروفیل لرزه ای قائم و گوشه ای از کارایی آن مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به پیچیدگی ذاتی زمین ، در اکثر موارد انجام مدل سازی توانمند با دقت بالا در اکتشافات ژئوفیزیکی ضروری است.
رضا لطیفی راد علیرضا گودرزی
بخشنامه وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری در خصوص ارسال پایان نامه ها / رساله های تحصیلات تکمیلی کشور شیوه نامه ارسال پایان نامه به پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران شماره رهگیری 1203615 دانشجوی گرامی ثبت اطلاعات پیشنهاده پایان نامه(proposal) شما با موفقیت به پایان رسید لطفا کد رهگیری ( ایمیل دریافتی ) را جهت بررسی و تایید ثبت آن به مسئول محترم ذیربط ( معاونت آموزشی یا اداره کل تحصیلات تکمیلی یا کتابخانه مرکزی و یا...) در دانشگاه خود ارائه فرمایید. تذکر: دانشجویان دوره دکترای موسسات وزارت علوم که متقاضی دریافت پژوهانه بوده اند لطفا از فرمهای پیوست پرینت تهیه نموده و به همراه کد رهگیری به مسئول محترم ذیربط ارائه فرمایند فرم شماره 1 فرم شماره 2
سید محمد حسین رضوی ارسنجانی علیرضا گودرزی
تبدیل های گوناگونی در پردازش، برای گرفتن اطلاعات و تجزیه سیگنال و اعمال مراحل بعدی پردازش مورداستفاده قرار می گیرد. یکی از این تبدیلات مهم و کارآمد در این زمینه تبدیل گسسته کسینوسی (dct) است. در این تحقیق تبدیل گسسته کسینوسی تعمیم یافته (mdct) که بر مبنای تبدیل گسسته کسینوسی نوع چهارم (dct-4) به وجود آمده، برای تجزیه داده های لرزه ای مصنوعی و حقیقی بر این داده ها اعمال می شود و بر ضرایب به دست آمده در جهت تضعیف نوفه های اتفاقی از دو روش آستانه گیری سخت و آستانه گیری نرم استفاده می شود. نتایج بدست آمده رضایت بخش بود و نشان داد که در نوفه های بالا آستانه گیری نرم نسبت به آستانه گیری سخت کارآمدتر است. تبدیل گسسته کسینوسی تعمیم یافته (mdct) در مهندسی برق کاربرد زیادی دارد و هدف این است که استفاده از این روش برای اولین بار در لرزه شناسی موردبررسی قرار گیرد.
مهدی عزیزی افسانه نصرآبادی
در این رساله ساختار پوسته در جنوب و جنوب شرق ایران(برای 6 ایستگاهzhsf,szd1,geno,nian,bnds,chbr) با استفاده از توابع انتقال گیرنده مورد بررسی قرار گرفته است. با توجه به وجود برخی نواقص در تابع گیرنده،تلاش شده تا به وسیله برگردان همزمان توابع گیرنده و پاشندگی گروه امواج رایلی به درک بهتری از ساختار پوسته در زیر این اسیتگاههادست یابیم