نام پژوهشگر: امین اله ارژنگ

بررسی انتقادی عناصر نسبیت انگارانه در فلسفه منیچه
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1389
  امین اله ارژنگ   محمد جواد صافیان

در فلسفه ی نیچه عناصر متعددی می توان یافت که کمک شایانی به نسبیت انگاری قرن بیستم رسانده اند. این رساله کوشیده است که این عناصر را تا حدی طرح کند و به بررسی آنها بپردازد. در این رساله فرض اصلی که بر مبنای آن، عناصر نسبیت انگارنه ی فلسفه ی نیچه مورد بررسی قرار گرفته اند، این است که نیچه نه نسبیت انگار و نه مطلق انگار بلکه متفکری «دیگر» می باشد. فصل یک این پایان نامه از دو جهت اهمیت دارد، یکی اینکه تا حدی کلیات مورد نیاز برای بحث را مطرح کرده است و از سوی دیگر شیوه و سبکی که این رساله بر مبنای آن نگاشته شده است را به نمایش می گذارد. فصل دو این پایان نامه در سه بخش طرح شده است. در بخش اول به « استعاره» پرداخته شده است. در این پرداختن از یک سو به واسط? معکوس کردن رابطه ی «مفهوم» و «استعاره»نشان داده شده است که چگونه تمایز میان مطلق و نسبی برداشته می شود و از سوی دیگر سعی شده است کارکرد استراتژیک «استعاره» در متن نیچه نشان داده شود. در بخش بعدی سعی شده است که نظری? پرسپکتیو نیچه در قیاس با نظریه ی معرفت کانت طرح شود. سپس تلاش کرده ایم که نشان دهیم پرسپکتیو نظریه ای معرفتی نیست، بلکه بیشتر به مثابه یک ابزار، امکان گذر از نوعی حالت وجودی به حالتی «دیگر» را ممکن می کند. در بخش سوم این فصل، به اخلاق نیچه ای پرداخته شده است و کوشیده شده تا نشان داده شود که نیچه به طور مطلق و از اساس اخلاق را نقد و نفی می کند، نه این که با نوعی مواجهه ی اخلاقی موافق و با نوعی مواجهه ی اخلاقی مخالف باشد. در این بخش نتیجه گرفته شده است که نیچه بیشتر یک اخلاق ناباور است تا یک طرفدار نسبیت انگاری در اخلاق. در فصل سوم کوشیده ایم که پروژه ی اصلی فلسفه ی نیچه- یعنی ممکن کردن تفکر«دیگر»- را مورد بررسی قرار دهیم تا از این رهگذر تمام عناصر موسوم به عناصر نسبیت انگارانه در جایگاه و کارکرد اصلی شان قرار بگیرند. در فصل آخر ما کوشیده ایم تا از یک سو به جمع بندی فصول پیشین بپردازیم و از سوی دیگر پاسخ های مشابه به پاسخ این پایان نامه در رابطه با نسبیت با مطلق انگار بودن تفکر نیچه – از جمله پاسخ ریچارد رورتی- طرح و با پاسخ این رساله مقایسه شود.