نام پژوهشگر: شهرزاد راهنما بیات
شهرزاد راهنما بیات مهدی زمانی
چکیده هر چند جان دیویی به فلسفه ی اخلاق و فیض کاشانی بیشتر به علم اخلاق پرداخته است، مقایسه ی آراء اخلاقی این دو، شاید بتواند نتایجی مفید به دست دهد. دیدگاه ابزارگرایانه و پیامدگرایانه ی دیویی در تمامی ساحت های فرااخلاقی، اخلاق هنجاری و کاربردی وی موثر است. وی با رد هدف غایی و با توجه به اصول و معیارهای تجربه، تنها به محیط طبیعی و اجتماعی توجه دارد و براین اساس شیوه ی حل مسأله را ارائه می دهد که با توجه به این روش که مبتنی بر رویکردی علمی و آزمایشی است، فرد در موقعیت های اخلاقی، دست به انتخاب می زند و فرایند رشد که اصلی ترین ارزش در زندگی است، تأمین می شود. بنابراین درباره ی مولفه های فرااخلاقی اندیشه های وی، می توان تغییر، رشد، ابزارانگاری و ارتباط بین نظر و عمل و درباره ی مولفه های اخلاق هنجاری اندیشه های وی، تجربه، روش مشکل گشایی، زمینه گرایی و آزادی را نام برد و در مورد مولفه های تربیت اخلاقی، عوامل درونی موثر بر تربیت؛ رغبت، هدف و ذهن درکنار عامل بیرونی موثر بر تربیت؛ طبیعت را نام برد. او با دیدگاه غایت گرایانه در زمینه ی اخلاق هنجاری، به اخلاق فضیلت مند و وظیفه نگر، جهت و صبغه ای سازنده و جهت دهنده می دهد. دیدگاه وی استوار بر مبانی کلامی، عرفانی و فلسفی است و او با استفاده از این دیدگاه، با ارائه ی مبانی تربیت اخلاقی؛ تغییرپذیری خلق، نیت و اعتدال جامع و اصول هدایت گر بشر؛ استفاده از کلام وحی وکلام و سنت معصومین، فرد را در رسیدن به خودآگاهی و خداآگاهی و نائل شدن به کمال حقیقی یاری می رساند. بنابراین درباره ی مولفه های فرااخلاقی اندیشه های وی، می توان اهمیت ارزش فی نفسه همراه با ارزش ابزاری، واقعی بودن و مطلق بودن ارزش و در مورد مولفه های اخلاق هنجاری اندیشه های وی، قرب الهی، تحصیل خوبی از طریق تصفیه و تهذیب؛ کسب فضایل و رفع رذایل، با استفاده از عبادت و اخلاق را نام برد و در مورد مولفه های تربیت اخلاقی، در کنار تربیت عرفانی، می توان تغییرپذیری خلق، اعتدال جامع، نیت، امتیاز معارف وحیانی بر برهانی، ضرورت دین در افزایش قوه ی تفکر و سازندگی اجتماعی را نام برد. هر چند هر دو فیلسوف به فرد، رشد فردی، تجربه، آزادی، جامعه و بهسازی جامعه بذل توجه داشته اند، فیض تحت تأثیر تعالیم دینی از بعدی الهی و معنوی به این مسائل می نگرد و بر همین اساس به ارائه ی راه کارهای موثری برای تربیت و خودسازی فرد و بهسازی جامعه می پردازد. درحالی که در آراء دیویی جنبه های روحانی و معنوی الهی تربیت اخلاقی نادیده گرفته شده است و ارزش ها و اخلاقیات در سطح سازگار کردن انسان با محیط طبیعی و اجتماعی فرو کاسته شده است. واژگان کلیدی: جان دیویی- ملامحسن فیض کاشانی- پراگماتیسم – نظریه ی اخلاقی – تعلیم و تربیت