نام پژوهشگر: سعید منظری
سعید منظری محمد سلمان قایمی زاده
چکیده: این پژوهش به بررسی رابطه بین توسعه و نابرابری های اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران پرداخته است. برای سنجش میزان توسعه یافتگی روستاها از 30 شاخص استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در بین روستاهای منطقه مورد مطالعه، از نظر میزان توسعه یافتگی تفاوت عمده ای وجود دارد. به طوری که از 160 روستا، 8 روستا توسعه یافته، 46 روستا در حال توسعه و 106 روستا توسعه نیافته می باشند. برای سنجش نابرابری های اجتماعی شامل، نابرابری درآمد، نابرابری ثروت و نابرابری رفاه 200 خانوار از 4 روستای توسعه یافته و 200 خانوار از 4 روستای توسعه نیافته مورد بررسی قرار گرفته اند. نتایج حاکی از این است که توسعه موجب توزیع نابرابر درآمد، ثروت و رفاه در بین روستاها و تشدید نابرابری های اجتماعی در بین خانوارهای روستایی شده است. همچنین ساز وکار توسعه و نابرابری در منطقه مورد مطالعه، تا حدودی متفاوت از برخی از نقاط روستایی دیگر ایران است، زیرا به دلیل سابقه کم فعالیت های توسعه روستایی در شهرستان کامیاران، فرایند توسعه، بیشترین تأثیر را بر روی افزایش نابرابری درآمدی داشته است و بر این اساس پیش بینی می شود که ظرف چند سال آینده نابرابری درآمدی، سایر نابرابری ها را نیز تحت تأثیر قرار دهد. منطبق بر چارچوب نظری پژوهش، توسعه روستاهای مذکور از میزان جمعیت آن ها تأثیر پذیرفته است. بر همین اساس جمعیت به عنوان متغیر کنترل توانسته است میزان تمرکز قدرت و نابرابری درآمدی در روستاها را تحت تأثیر قرار دهد. برنامه های توسعه روستایی دولتی موجب افزایش تمرکز قدرت در روستاهای منطقه مورد مطالعه شده و این مسأله بر اساس نظریات لنسکی، وبر و چلبی قابل تبیین است و افزایش نابرابری درآمدی بر اثر تمرکز قدرت نیز موید نظریات مارکس، وبر، لنسکی، پارکین و چلبی است. از سوی دیگر تشدید نابرابری درآمدی بر اثر توسعه در قالب نظریه اسملسر(گسستگی و ناپیوستگی در فرایند توسعه و تشدید تمایزات ساختی)، نظریه لنسکی( انباشت حاصل از توسعه نزد اقلیتی از نخبگان قدرتمند) و نظریه چلبی(توسعه در شرایط تمرکز قدرت)، قابل تفسیر است. به دلیل اینکه منطقه مورد مطالعه در مراحل اولیه توسعه قرار دارد، در حال حاضر نمی توان در مورد تأیید یا رد یافته های این تحقیق بر مبنای نظریه کوزنتس یا نظریه رخنه به پایین لوییس اظهار نظر قطعی نمود.