نام پژوهشگر: زینب حکمت
زینب حکمت صمد سامانیان
فرض این تحقیق بر این است که، هنر نمودی از هویت و گوهر انسان است. و شناخت این گوهر که خود نام دارد ذاتاً زمانمند است. شناخت خود و هویت دم به دم نو می شود و رخ می دهد و بیان و نشانه آن نیز دم به دم رخ می دهد و تازه می شود. پرسش اصلی این است: "ما که هستیم؟" هویت پاسخ به پرسش درخصوص چیستی یا کیستی موجود است. کنجکاوی و تمایل به تعریف خود از طریق برقراری ارتباط با محیط، انسان را وادار می کند که علاوه بر کیستی خودبه تفحص درخصوص چیستی سایر عینیت ها هم بپردازد. انسان بودن به معنای زیستن در دنیایی سرشار از مکان های با اهمیت است. آیا آرامستان ، سنگ مزارها و عناصر تصویریشان، انسان را در این شناخت یارایند؟ پژوهش پیش رو عزم آن دارد با بررسی عناصر تصویری( نقوش وسنگ نوشته ها (ادبیات)) جمع آوری نقوش ، تحلیل و بررسی بار معنایی آنها در ایران، تنظیم جداولی برای هر نقش و تنظیم جداول پراکندگی نقوش، به آماری در خصوص پراکندگی نقوش دست یافته و بوسیل? آمار به دست آمده و بررسی اوضاع اجتماعی و هنر در سه دور? صفویه، پهلوی و قاجار به تحلیلی جامعه شناختی دست یابد. مستندات و مباحث تحلیلی این پژوهش به روش تحقیق ، توصیفی و تحلیلی است و مطالب به روش میدانی و کتابخانه ای جمع آوری شده اند.