نام پژوهشگر: امیر تنها درودزنی
امیر تنها درودزنی یحیی زارع مهرجردی
با توجه به اینکه امروزه دنیای کسب وکار بر پایه مشتری مداری و رضایت مشتریان استوار گشته به گونه ای که گسترش خدمات و حتی ارائه آن بدون در نظر گرفتن این اصل نه تنها مشکل بلکه غیر ممکن است، لذا فعالان عرصه اقتصاد و کسانی که به ماندگاری جاودانه در این عرصه می اندیشند، مشتری مداری را سرلوحه برنامه های خویش می دانند. هدف پژوهش حاضر برآورد اهمیت نسبی الزامات فنی محصول در ماتریس qfd با در نظر گرفتن نیازمندی های مشتریان و محدودیت های پیش روی تولید کنندگان در صنعت کاشی و سرامیک می باشد. با توجه به اینکه ماتریس qfd فقط خواسته های مشتریان را در الزامات فنی دخیل می کند، لذا به دنبال تکنیکی هستیم که علاوه بر نیازمندی ها، به بررسی محدودیت ها نیز در طراحی محصول بپردازد. از این رو مدل dea که یک مدل برنامه ریزی خطی است، پیشنهاد می شود. این یک تکنیک نو در عرصه مدیریت است که بوسیله آن یک سازمان می تواند، علاوه بر ندای مشتری تمام محدودیت ها را نیز پوشش دهد. در آغاز به بررسی ادبیات موضوع در زمینه های qfd و dea می پردازیم و پس از تشریح فرآیند تلفیق دو مدل با یکدیگر، مطالعه موردی را بررسی می کنیم. در گام اول با طراحی پرسشنامه و توزیع آن بین جامعه آماری تحقیق، به برآورد نیازمندی های مشتریان و اهمیت نسبیشان می پردازیم. در گام دوم تحقیق با مطالعات میدانی و نظرات خبرگان محدودیت های پیش روی تولید کنندگان و مشخصات فنی در صنعت کاشی و سرامیک را شناسایی می کنیم. در گام سوم ارتباط بین نیازمندی ها با مشخصات فنی از یک سو و محدودیت های پیش روی تولید کنندگان و مشخصات فنی از سوی دیگر را با طراحی پرسشنامه و ارائه آن بین متخصصان این صنعت، برآورد می کنیم. در گام بعد با ساخت مدل dea و محدودیت های آن، اهمیت نسبی الزامات فنی در صنعت کاشی و سرامیک را بدست می آوریم. و درنهایت جهت راهکار و بهبود الزامات فنی، ماتریس های مرحله دوم و سوم خانه کیفیت یعنی ماتریس های طراحی محصول و فرآیند را مورد بررسی و ارزیابی قرار می دهیم.