نام پژوهشگر: حسین بوجاری
محمدحسن احمدی مطلق محسن رسولیان
کشورهای در حال توسعه اگر نتوانند تواناییها و استعدادهای ذاتی و طبیعی خود را شناسایی کنند، همواره بصورت کشوری وابسته و متکی به کشورهای صنعتی باقی خواهند ماند. تحقیق حاضر با عنوان «بررسی نقش قابلیتها و عوامل داخلی موثر شرکت فولاد امیرکبیر کاشان در کسب مزیت رقابتی » در پنج فصل تدوین شده است.مبانی تئوریک تحقیق حاضربراساس دو نگرش موجود به منشاء مزیت رقابتی یعنی تئوری مبتنی بر منابع شرکت و تئوری سازمان صنعتی تدوین شده است . در این پژوهش بدنبال اهدافی بدین شرح 1ـ تعیین تاثیر توانایی مدیریت 2- تعیین تاثیر توانایی بازاریابی وفروش 3- تعیین تأثیر توانایی مالی و حسابداری 4ـ تعیین تأثیر توانایی تولید و عملیات 5ـ تعیین تأثیر توانایی تحقیق و توسعه و 6ـ تعیین تأثیر سیستم اطلاعات کامپیوتری برای کسب مزیت رقابتی در شرکت فولاد امیرکبیر کاشان ، بوده ایم. در راستای همین اهداف سئوالاتی نیز تدوین گردید. از راه های بسیارزیادی میتوان عوامل داخلی سازمان را محاسبه کرد، مانند محاسبه نسبت ها، تعیین میزان عملکرد و مقایسه این عوامل با میانگین دوره های گذشته . همچنین می توان برای بررسی عوامل داخلی مانند روحیه کارکنان ، کارآیی تولید، اثربخشی تبلیغات و میزان وفاداری مشتریان ازتحقیقات پیمایشی (survey) استفاده کرد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و جامعه آماری این تحقیق را شرکت فولاد امیرکبیر کاشان تشکیل می دهد. نوع پاسخ به سئوالات ویژه تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی و برگرفته شده از پرسشنامه است. بنابراین با توجه به تمام محدودیت های موجود و موضوع خاص مورد بررسی که تجزیه و تحلیل عوامل داخلی است از آزمونهای z دوجمله ای ، کروسکال والیس ، رتبه ای فردمن و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. ارتباط نتایج این آزمون که روی 84 شاخص طراحی شده آزموده شده است و با توجه به تمامی این اطلاعات تجزیه و تحلیل داخلی انجام شده است که نشان دهنده آن است که قوتهای موجود بر ضعف های موجود تفوق دارد. و در نهایت با توجه به تمامی تحلیل ها، سئوالات مربوط به تحقیق و توسعه دارای بیشترین ضعف و سئوالات مربوط به بازاریابی و فروش،تولید و عملیات ، مدیریت و مالی و حسابداری بیشترین توانایی را برای کسب مزیت رقابتی دارا بوده اند.
اکرم علمدار حمیدرضا بهرامی
کارکنان امروزی بیشتر از گذشته درباره زندگی کاری خود فکر می کنند و نگران هستند، آنها شغل مطمئن، درازمدت و ارضا کننده می خواهند، کارمندان اغلب حرفه خود را با امید وانتظاراتی ویژه برای رسیدن به بالاترین سطح در سازمان شروع می کنند و اکثر آنها به پیشرفت خود، رسیدن به قدرت، کسب بالاترین مسئولیتها و پاداشها اهمیت می دهند. با این وجود نیروی کار در مسیر ترقی شغلی به نقطه ای می رسند که احتمال صعود از نردبان ترقی کاهش می یابد. در این ناحیه احتمال اندکی وجود دارد که شخص پس از آن ارتقای مقام یابد، این ناحیه "سکون" نام دارد. از سوی دیگر فرصتهای اندک برای ارتقاء و وجود قوانین و مقررات خشک این احساس را در فرد ایجاد می کند که در یک نظام غیر منصف گرفتار آمده است و این احساس باعث می شود فرد نسبت به شغلش نقطه نظرهای منفی پیدا کند که بدبینی مزمن، فقدان پیشرفت، دلسردی، بی علاقگی و ... از جمله نشانه های تحلیل رفتگی هستند. پژوهش حاضر با استفاده از روش همبستگی در جامعه آماری کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی کاشان (قریب به 3097 نفر در سال 90) با حجم نمونه 348 نفر انجام پذیرفت. جمع آوری اطلاعات با استفاده از دو پرسشنامه بسته شامل پرسشنامه سکون زدگی در مسیر پیشرفت شغلی و پرسشنامه تحلیل رفتگی "مسلش جکسون" صورت گرفت. یافته های حاصل از این تحقیق پیرامون فرضیات تحقیق نشان داد که بین سکون زدگی در مسیر پیشرفت شغلی با تحلیل رفتگی و مولفه های آن (فرسودگی عاطفی، جسمانی، کاهش عملکرد و تهی شدن از ویژگیهای شخصیتی) رابطه وجود دارد.
حسین بوجاری مجید پاکیزه
در این پژوهش، سنتز و مشخصه یابی نانوساختارهای mcm-41 وα-fe2o3/mcm-41 انجام پذیرفت. اصلاح سطحی mcm-41 توسط گروه های آمینی، به صورت همزمان و در حین سنتز mcm-41 و قرار دادن نانوذرات α-fe2o3 درون ساختار آن از روش بارور سازی مرطوب، توسط نمک نیترات آهن و سپس کلسیناسیون نمونه در دمای ℃550 انجام گرفت. بررسی اثر حضور نانوذرات α-fe2o3 درون حفرات mcm-41، به وسیله آنالیزهایtga ,ft-ir ,xrd، tem و تست جذب و دفع نیتروژن مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت. تست جذب و دفع نیتروژن نشان داد که جاذبα-fe2o3/mcm-41 سنتز شده در آزمایشگاه در دسته میان حفره¬ها (مزوپورها) قرار می¬گیرد و متوسط قطر حفره های آن nm 37/2 می¬باشد. همچنین سطح ویژه جاذب سنتز شده1.g-2m 5/507 است. پس از تثبیت نانوذرات α-fe2o3 درون ساختارmcm-41، قطر متوسط حفره ها کاهش یافته که این امر بیانگر این است که میزان قابل توجهی از نانو ذرات اکسید آهن درون حفرات mcm-41 تشکیل شده اند. جذب ناپیوسته آرسنیک بر روی جاذب سنتز شده، به عنوان تابعی از زمان تماس، غلظت اولیه محلول، دما، ph و حضور گونه های آنیونی دیگر مورد بررسی قرار گرفت. داده¬های آزمایشگاهی به دست آمده با ایزوترم های جذب لانگمویر و فروندلیچ مطابقت داده شدند. بیشترین ظرفیت جذب بر روی α-fe2o3/mcm-41 در دمای k 298، بازه¬ی غلظت ppm200-2، برای یون آرسنیت 1-mg.g 9/136 و برای یون آرسنات 1-mg.g 1/101 بدست آمد. نتایج آزمایش های جذب در زمان های متفاوت نشان داد که مدل سینتیکی شبه مرتبه اول مطابقت چندانی با داده های تجربی نشان نمی دهد اما مدل سینتیکی شبه مرتبه دوم به خوبی بر داده های آزمایشگاهی منطبق است. تغییر دمای فرایند و محاسبات ترمودینامیکی نشان داد که فرآیند جذب آرسنیک بر روی α-fe2o3/mcm-41 خودبه¬خودی و با ماهیت گرماده است و میزان جذب با افزایش دما کاهش یافته است. جذب آرسنیک توسط α-fe2o3/mcm-41 شدیدا به ph محلول وابسته است و حضور آنیون ¬های مزاحم در محلول، میزان جذب را تحت تاثیر قرار می¬دهد