نام پژوهشگر: اسماعیل فخاریان
زهرا قیومی انارکی بهروز محمودی بختیاری
زمینه و هدف: گفتمان عالی ترین و پیچیده ترین سطح بازنمایی زبان است و به صورت ساختار زبانی فراتر از سطح جمله تعریف شده است. با توجه به اهمیت ارزیابی گفتمان و نیز عدم وجود آزمایه ای برای ارزیابی گفتمان در زبان فارسی، هدف از این پژوهش، تدوین آزمایه هایی معتبر برای ارزیابی گفتمان تک گویی بر اساس مدل تولید گفتمان فردریکسن در زبان فارسی و مقایسه توانایی گفتمان در افراد مبتلابه آسیب ضربه ای مغز بر اساس سطوح آسیب گفتمان در مدل فردریکسن بود. روش شناسی: این پژوهش از دو زیر مطالعه تشکیل شده بود. در زیر مطالعه اول که از نوع کیفی و به شیوه دلفی بود، شاخص های ارزیابی گفتمان تک گویی فارسی در بزرگ سالان تدوین شدند. جامعه موردبررسی در این بخش، متخصصان زبان شناسی و آسیب شناسی گفتار و زبان بودند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند. در بخش اول زیرمطالعه دوم که از نوع روش شناختی و توسعه ای بود آزمایه های معتبر ارزیابی گفتمان فارسی تدوین و ویژگی های روان سنجی آن ها تعیین گردید. در بخش دیگری از آن که از نوع مقطعی- تحلیلی از نوع غیرتجربی بود، گفتمان های دو گروه افراد بزرگسال طبیعی و افراد بزرگسال مبتلا به آسیب ضربه ای مغزی که به روش مبتنی بر هدف انتخاب شده بودند، آوانویسی و سپس هریک از مقیاس های ارزیابی گفتمان بر طبق راهنمای تدوین شده در زیرمطالعه اول کدگذاری شدند. بعد از آن مقیاس های به دست آمده در دو گروه به نرم افزار spss منتقل شد و داده ها با استفاده از روش تی مستقل و من ویتنی با یکدیگر مقایسه گردیدند و درنهایت محل های آسیب در گفتمان افراد مبتلا به آسیب ضربه ای مغزی در مدل تولید گفتمان فردریکسن مشخص گردید. یافته ها: بررسی روایی محتوایی در تهیه مقیاس ها و آزمایه ها نشان از توافق صددرصدی متخصصان داشت. روایی افتراقی نیز برای هر دو آزمایه، معنادار به دست آمد (p<0.002). نتایج بررسی پایایی آزمون-بازآزمون نشان داد که آزمایه ارزیابی گفتمان روایتی نسبت به گفتمان اقناعی از پایایی بهتری برخوردار است. همچنین نتایج بررسی پایایی درون ارزیاب (همبستگی بالای 0/93) و بین ارزیاب ها (همبستگی بالای 0/82) در تحلیل گفتمان ها حاکی از ثبات اندازه گیری ها بود. مقایسه گفتمان افراد بزرگ سال مبتلا به آسیب ضربه ای مغز و افراد بزرگ سال طبیعی نیز نشان داد که در گفتمان روایتی در متغیر های پیچیدگی جمله ای، خطاهای برونداد کلامی، انسجام واژگانی، مجموع عوامل انسجامی و پیوستگی (p<0/001) و در گفتمان اقناعی در متغیر های پیچیدگی جمله ای، انسجام ربطی، انسجام جانشینی و حذف، انسجام واژگانی، مجموع عوامل انسجامی و پیوستگی (p<0/05) بین دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجه گیری: این مطالعه، از یک نیاز بالینی مبتنی بر یافتن ابزاری که بتواند برای ارزیابی مهارت های ارتباطی در اختلالات اکتسابی زبان به کار رود، منشأ گرفته است. در این راستا، ابزاری برای اندازه گیری معیارهای مربوط به سنجش گفتمان برای استفاده توسط محققان و درمانگران معرفی شد. دسترسی به توصیفات دقیقی از گفتمان، منجر به درک بهتری از ماهیت ناتوانی ارتباطی ای می شود که افراد مبتلا به آسیب گفتمان را تحت تأثیر قرار داده است و می تواند به درمانگران در توسعه استراتژی هایشان برای کمک به افراد مبتلا به آسیب در گفتمان کمک کند تا بر این ناتوانی فائق آیند.