نام پژوهشگر: زینت رضایی
زینت رضایی ابوالفضل شکوری
چکیده: دوره بعد از جنگ جهانی اول تا پایان حکومت رضاشاه در سال 1320 ش دوره رواج تجدد آمرانه در عرصه اندیشه و عمل بوده است. ملک الشعراء بهار به عنوان یکی از روشنفکران تجددخواه در این دوره، از اولین ارائه دهندگان و حامیان ایده تجدد آمرانه به عنوان چاره و راه حل غلبه بر مشکلات و عقب ماندگی کشور می باشد. او چاره و راه حل غلبه بر ضعف و عقب ماندگی کشور را در برقراری حکومتی مقتدر و سپردن روند متجدد سازی جامعه به آن حکومت می دانست. تفاوت بهار با سایر رجال و روشنفکران معتقد به تجدد آمرانه در این بود که حکومت مقتدر مورد نظر بهار، حکومتی بود که در عین داشتن اقتدار و آمریت، متکی بر پارلمان و حافظ و نگهدارنده قانون اساسی و سایر نهادهای دموکراتیک بود؛ در حالی که سایر روشنفکران تجدد خواه آن دوره صرفا به اقتدار و آمریت این حکومت می اندیشیدند. اهمیت نظام مشروطه و نهادهای دموکراتیک در دیدگاه و اندیشه بهار موجب شد که او علیرغم اعتقاد به ضرورت وجود حکومت مقتدر مرکزی، در زمینه های متعددی به مخالفت و انتقاد از حکومت آمرانه رضاشاه بپردازد؛ البته او در کنار مخالفت و انتقاد از حکومت رضاشاه در بعضی از زمینه ها مانند برقراری امنیت و آرامش در کشور، مقابله با شورشها و جنبشهای گریز از مرکز و مخصوصا برقراری حکومتی مقتدر و باثبات، حکومت رضاشاه را مثبت ارزیابی می-کرد؛ بنابراین مشاهده می شود که رویکرد بهار نسبت به حکومت رضاشاه رویکردی دو پهلو ( ترکیبی از مخالفت و موافقت ) بوده است. بررسی آراء، زندگی و عملکرد بهار، بیانگر این مسئله است که به واسطه فراهم نبودن شرایط و زمینه های مناسب برای مخالفت، بر اثر استبداد و خودکامگی حکومت رضاشاه، رویکرد بهار در دهه دوم حکومت رضاشاه به ناچار و بنا بر ضرورت از انتقاد و مخالفت، به تایید، موافقت و همراهی ظاهری با حکومت تحول یافته است.