نام پژوهشگر: سدیف قویدل کوشالی

تاثیر کنوانسیون بمبهای خوشه ای بر تحول حقوق تسلیحات متعارف
پایان نامه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی 1389
  سدیف قویدل کوشالی   حسین شریفی طراز کوهی

با بروز یک مخاصمه مسلحانه دولتهای درگیر در آن می کوشند تا به هر طریقی و با بکارگیری همه ابزارهایی که در اختیار دارند، بر دشمن خود چیره شوند. با پیشرفت علم و تکنولوژی، ابزارها و سلاحهای جنگی متحول شده اند و در نتیجه تاثیر گسترده ای را بر روی انسانها به جای می گذارند. حقوق بین الملل با درنظرگرفتن این دغدغه فزاینده، در طی سالیان متمادی کوشیده است که اثرات ویرانگر مخاصمات بر روی افراد را محدود کند و کاربرد تسلیحات و ابزارهای جنگی را در جنگها قاعده مند سازد. در این نقطه است که حقوق تسلیحات به عنوان شاخه ای از حقوق بین الملل تجلی پیدا می کند و روند کاربرد تسلیحات را به نظم درمی آورد. این روند، از بستر جریانات خلع سلاح و کنترل تسلیحات نمود عینی یافته است. درواقع آرزوی خلع سلاح یک نشانه از جامعه متمدن است. در این راستا، طی 2 قرن گذشته تلاشهای زیادی صورت گرفته اند تا خلع سلاح و کنترل تسلیحات را جامه عمل بپوشانند. این اقدامات به میزان قابل توجهی موفقیت آمیز بوده اند و منتهی به انعقاد کنوانسیونهای متعددی در زمینه ایجاد ممنوعیتها یا محدودیت هایی در توسعه، تولید، انباشت، انتقال و کاربرد برخی از سلاحها شده اند. البته قابل توجه است که حقوق بین الملل بشردوستانه نیز به عنوان شاخه ای دیگر از حقوق بین الملل، که به علت اشتراک موضوعی با حقوق تسلیحات مرتبط است، دارای اصول و قواعد مختلفی می باشد که این اصول تضییقاتی را در زمینه بکارگیری تسلیحات در جنگها ایجاد کرده اند. از جمله اصول مهم حقوق بین الملل بشردوستانه در این زمینه می توان به اصول ضرورت، تفکیک، منع درد و رنج بیهوده، تناسب، انسانیت و... اشاره کرد. با توجه به این اصول دولتها در بکارگیری سلاحها دارای آزادی عمل کامل نیستند. از اواسط قرن نوزدهم به بعد کنوانسیونهای متعددی در مورد قواعد جنگیدن بین دولتها به امضا رسیدند و هدف از تدوین آنها نیز به طور کلی منطبق ساختن جنگ با معیارهای انسانی بوده است. از جمله این معاهدات می توان به اعلامیه سن پطرزبورگ، قراردادهای لاهه 1899 و 1907، کنوانسیونهای چهارگانه ژنو و پروتکلهای الحاقی آن، کنوانسیون برخی سلاحهای متعارف و پروتکلهای منضم به آن و کنوانسیون منع مین اشاره کرد. این معاهدات اصول و قواعد مختلفی را در مورد بکارگیری تسلیحات و ابزارهای جنگی مقرر کرده اند. آخرین نمونه از معاهدات مربوط به تسلیحات متعارف، کنوانسیون بمبهای خوشه ای است. با توجه به کاربرد گسترده بمبهای خوشه ای در مخاصمات اخیر و اثرات مخربی که از بکارگیری این نوع سلاحها خصوصا بر روی غیرنظامیان وارد می شوند، جامعه بین المللی نیاز به انعقاد کنوانسیونی در زمینه محدود یا ممنوع کردن بمبهای خوشه ای را احساس کرد. در نتیجه پیرو یک سلسله کنفرانسهایی که به پروسه اسلو معروف هستند، کنوانسیون بمبهای خوشه ای در 30 می 2008 به تصویب رسید. البته پیش از تصویب کنوانسیون بمبهای خوشه ای موضوع مشروعیت کاربرد بمبهای خوشه ای توسط چند نهاد بین المللی هم چون icty، کمیسیون دعاوی ارتیره- اتیوپی و کمیسیون تحقیق سازمان ملل مورد بررسی قرار گرفته بود. این نهادها برخی از جنبه های حقوقی کاربرد بمبهای خوشه ای را مورد توجه قرار داده اند که از جهت فهم اساس شکل گیری کنوانسیون بمبهای خوشه ای و تاثیر این کنوانسیون بر حقوق بین الملل بشردوستانه ارزشمند هستند. از جمله icty در قضیه میلان مارتیچ عدم مشروعیت کاربرد بمبهای خوشه ای را اعلام کرد. کنوانسیون بمبهای خوشه ای نیز در ماده 1 خود کاربرد بمبهای خوشه ای را ممنوع اعلام کرده است. همچنین این کنوانسیون دارای اصول و قواعدی می باشد که تقویت کننده قواعد اساسی حقوق بین الملل بشردوستانه عرفی هستند. از جمله کنوانسیون در مقدمه خود به اصول بنیادین تفکیک، احتیاط و انسانیت اشاره کرده است. علاوه بر این کنوانسیون مذکور سوابق حقوقی تازه ای را در زمینه هنجارهای حقوق بین الملل بشردوستانه ایجاد می کند. برای نمونه این کنوانسیون قلمرو معاهدات تسلیحاتی پیشین را بسط می دهد، زیربنایی برای تعهدات بشردوستانه خصوصاً در مقوله کمک به قربانیان ایجاد می کند و همچنین از طریق شناسایی تهدیدی که از گروه های نظامی غیردولتی ناشی می شود، دغدغه آینده جامعه بشری را پیش بینی می کند. کنوانسیون بمبهای خوشه ای با تسری قلمرو شمول خود به مهماتی که به طور صحیح عمل می کنند و همچنین آنهایی که از عملکرد خود عقیم می مانند، قلمرو معاهدات تسلیحاتی گذشته را گسترش می دهد. همچنین در سرتاسر مواد کنوانسیون مذکور بسته گسترده ای در زمینه کمک به قربانیان تدوین شده است ک حمایت جامعی را از قربانیان بمبهای خوشه ای برآورده می کند. علاوه بر این، این کنوانسیون در موارد انهدام ذخایر و انباشتها، پاک سازی بقایای بمب خوشه ای، مقوله «کاربرد متقابل»، گروههای نظامی غیردولتی، مسئله اجرای کنوانسیون، شفاف سازی و نشست دول عضو، هنجارهایی را مقرر کرده است که این موازین این پتاسیل را دارند که توسعه چشمگیری را در حقوق تسلیحات متعارف به وجود آورند و باعث پیشرفت و تحول اساسی این شاخه از حقوق گردند. درواقع کنوانسیون مذکور با تنظیم چنین مقررات بنیادینی، دین خود را به بشریت ادا کرده است؛ مرحله بعدی بر دوش دولتها می باشد که با توجه به لازم الاجرا شدن این کنوانسیون در اول اوت2010، هرچه سریعتر آن را امضا، تصویب و اجرا کنند تا اهداف مقرر در کنوانسیون را برآورده کنند. این امید وجود دارد که در آینده با تصویب بیشتر کنوانسیون از سوی دولتها، این کنوانسیون جنبه جهانی پیدا کند و همچنین هنجارهای کنوانسیون می توانند با تبدیل شدن به قواعد عرفی مشارکت بیشتری را در صحنه بین المللی اعمال کنند. نهایتا دولتها در درازمدت این امکان را دارند که مقررات سابقه ساز کنوانسیون را به منظور تنظیم معاهدات تسلیحاتی جامعی اعمال کنند، که در آن زمان کنوانسیون بمبهای خوشه ای مشارکت خود را نسبت به حقوق تسلیحات متعارف به حداعلی می رساند.