نام پژوهشگر: شهره روشنی
شهره روشنی محمود گلزاری
پژوهش حاضر با هدف بررسی طلاق عاطفی از دید زنان، و به روش نظریه مبنایی که از انواع روش تحقیق کیفی می باشد، انجام شده است. تمرکز مطالعه بر فرایندی بوده که تجربه طلاق عاطفی زنان را شکل داده است. اطلاعات از طریق مصاحبه عمیق با بیست نفر از زنان مراجعه کننده به یکی از مراکز مشاوره تهران جمع آوری و با استفاده از کدگذاری نظری تحلیل شده است. زنان در مصاحبه ها شرایط علّی، شرایط مداخله گر، ویژگی ها، پیامدهای طلاق عاطفی و استراتژی های خود در مواجهه با طلاق عاطفی را توصیف کرده اند. نتایج پژوهش پیچیدگی و تنوع تجربیات زنان را نشان می دهد و این نظر را که ابعاد مختلف روانی، اجتماعی و فرهنگی در تجربه طلاق عاطفی در تعامل هستند، حمایت می کند. در مجموع با در نظر گرفتن شرایط علّی، شرایط میانجی، زمینه، پیامدهای طلاق عاطفی و استراتژی های زنان در مواجهه با طلاق عاطفی می توان گفت: زمانی که نیازها، انتظارات و نظرات زن، توسط مرد نادیده گرفته شود و زن احساس کند همسرش برای او اهمیتی قائل نیست، با کاهش تعاملات مثبت زن و مرد، رضایت زن و مرد از رابطه همسری کاهش یافته، طلاق عاطفی اتفاق می افتد و نتیجه این وضعیت مواجهه اعضای خانواده با فشارها و مشکلات روحی و جستجوی آرامش خارج از فضای خانواده است، و زن در برخورد با طلاق عاطفی، به راهکارهایی چون تلاش جهت بهبود رابطه، یافتن جایگزین برای رابطه همسری ناموفق، و اندیشیدن به طلاق قانونی متوسل می شود. همچنین بر اساس نتایج حاصل می توان چهار نوع طلاق عاطفی را متمایز نمود، که وجه اشتراک آنها عدم صمیمیت در ارتباط همسران و ادامه زندگی مشترک علیرغم عدم رضایت از رابطه است و وجه اختلاف آنها تفاوت در میزان علاقه، ارتباط کلامی، رابطه جنسی، تمایل به گذران وقت با یکدیگر، احساس تعلق و تعهد همسران است.