نام پژوهشگر: محمد رضایی مراداعلی
محمد رضایی مراداعلی نصرت اله نجفی
در مناطق خشک و نیمه خشک آب مهمترین عامل محدود کننده تولید گیاهان زراعی از جمله گندم محسوب می شود. برنامه های اصلاحی جهت معرفی ژنوتیپ های متحمل خشکی و اعمال مدیریت صحیح زراعی از جمله کارآمدترین راهکارهای موثر جهت مقابله با شرایط کم آبیاری در مناطق مذکور است. شرایط آینده نه چندان دور در کشور ما با توجه به محدودیت منابع آب ایجاب می کند که برنامه های آبیاری با گسترش روش های کم آبیاری یا کشت ژنوتیپ هایی با راندمان مصرف آب زیاد متحول گردد محدود بودن منابع آب و عدم امکان گسترش سطح زیر کشت در راستای افزایش تولید محصولات زراعی، اهمیت دستیابی به ژنوتیپ های متحمل به شرایط محیطی دشوار با کارایی مصرف آب زیاد را آشکار می سازد. به منظور ارزیابی جذب عناصر غذایی و روند تغییرات کیفیت دانه در ژنوتیپ های گندم نان در پاسخ به کمبود آب، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده بر پایه طرح بلوکهای کامل تصادفی در چهار تکرار به مدت دو سال زراعی (87- 1386 و 88-1387) در ایستگاه تحقیقات کشاورزی شهرستان میاندوآب در آذربایجان غربی اجرا خواهد شد. فاکتورهای مورد آزمایش شامل سطوح مختلف آبیاری بر مبنای 70 ، 100 ،130 و160 میلیمتر تبخیر از تشتک کلاس a در کرتهای اصلی و 10 ژنوتیپ گندم نان شامل زرین، شهریار، الوند، سرداری، c-80-4،c-81-10 ،c-81-4 ،c-83-3 ،c-83-8 و c-84-9 درکرتهای فرعی خواهند بود. صفات مورد اندازه گیری در این تحقیق شامل مقدار جذب عناصر غذایی پر مصرف و کم مصرف ( نیتروژن، فسفر، پتاسیم، سدیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، مس و منگنز در دانه و سایر اندامهای هوایی )، بررسی تغییرات کیفیت دانه و علاوه بر آن برخی صفات مورفولوژیک و زراعی مانند تاریخ سنبله دهی، تاریخ رسیدگی، ارتفاع بوته، طول سنبله و همچنین اجزای عملکرد نظیر وزن هزار دانه، تعداد دانه در سنبله و در نهایت عملکرد دانه و شاخص برداشت (hi) می باشد.
مریم فروزان جلال شیرازی
سن گندم eurygaster integriceps put. (hem.: scutelleridae) مهمترین آفت گندم و جو در ایران است. در بین دشمنان طبیعی سن گندم، زنبورهای پارازیتویید جنس trissolcus از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند. موفقیت در کاربرد این زنبورها برای کنترل آفت مستلزم معرفی گونه و یا نژادهایی است که واجد ویژگی های برتر باشند. در این پژوهش، خصوصیات زیستی زنبور پارازیتویید trissolcus basalis در آزمایشگاه مورد بررسی قرار گرفت. پرورش سن گندم و سن گرافوزوما به ترتیب دردمای c?1±25 و c?1±28، رطوبت نسبی5 ±60 درصد و دوره روشنایی 16 ساعت صورت پذیرفت. نتایج نشان داد که به طور کلی میانگین طول دوره ی رشد زنبورهای نر برابر058/0±75/11 روز روی سن گندم و 96/0±57/12 روز روی سن گرافوزوما و در مورد زنبورهای ماده برابر06/0±62/12 روز روی سن گندم و 69/0±72/13 روز روی سن گرافوزوما بود که این آماره ها بین دو میزبان اختلاف معنی دار داشتند. هم چنین مشخص شد که طول عمر زنبورهای نر حاصل از تخم سن گندم برابر63/1±72/54 روز از ماده های هم نتاج خود (045/2±16/43 روز) به طور معنی داری بیشتر بود. برعکس این صفت در زنبورهای نر و ماده حاصل از تخم سن گرافوزوما فاقد اختلاف معنی دار بود اما به مراتب کمتر از طول عمر زنبور روی تخم سن گندم بود. سایر صفات زیستی مثل طول دوره ی تخمریزی بیشتر (79/1±39 روز)، باروری بالاتر (14/11±40/292 تخم بر ماده) و درصد پارازیتیسم بزرگتر (56/1±09/84%) برتری-های معنی دار زنبور t. basalis روی تخم سن گندم نسبت به همان روی تخم سن گرافوزوما بود. طول دوره ی تولید مثل و پس از تخمریزی زنبور روی تخم سن گندم و سن گرافوزوما به ترتیب 15 و 17 روز و 40 و 22 روز بود. بهمین صورت، میزان بقای مرحله نابالغ زنبور روی تخم سن و گرافوزوما به ترتیب 82 و 64 درصد بود. نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت و نرخ خالص تولید مثل زنبور روی تخم سن گندم و سن گرافوزوما به ترتیب 316/0 و 224/0 بر روز، 372/1 و 252/1 بر روز و 5/118 و 08/51 ماده/ماده/نسل بود. ساختار جمعیت پایدار زنبور روی هر دومیزبان بین 97 تا 99 % مراحل نابالغ و 1 تا 3 % حشرات کامل بود. تمامی نتایج دلالت بر رجحان تخم سن گندم نسبت به سن گرافوزوما برای پرورش زنبور t. basalis دارد.