نام پژوهشگر: زینب اعتمادخواه
زینب اعتمادخواه محمدمهدی خطیب
چکیده سنگ های آذرین و آذرآواری در محدوده ی جنوب بیرجند جزو اصلی ترین واحدهای سنگی هستند که بخش وسیعی از آن ها درون افیولیت ملانژها و نهشته های پالئوسن جایگیری شده اند. واحدهای سنگی آذرین در این محدوده با دو مورفولوژی گنبدی شکل و حلقوی برونزد دارد. نمونه ای از این ساختارهای حلقوی شکل، مجموعه ی گیوشاد متشکل از واحدهای سنگی با جنس دیوریت پورفیری است که در پوسته جایگیری شده است. شواهد میکروسکوپی و مزوسکوپی بازگوکننده ی تاثیر فاز دگرشکلی شدید در این واحدهای سنگی است و تاییدکننده ی جنبش همزمان در حین جایگیری ماگما است و نشانگر فعال بودن دگرشکلی پیشرونده با جنبش چپگرد در این منطقه است. برداشت های صحرایی و نتایج بازسازی در آزمایشگاه تجربی سازوکار جایگیری ماگما را در این توده به صورت ساختار حلقوی و در پی آن شکل گیری کالدرای ریزشی نشان می دهد، به طوری که با بالاآمدن اتاق ماگمایی و نزدیک شدن به سطح زمین برخاستگی در سطح زمین را به دنبال دارد و همزمان با کاهش فشار در اتاق ماگما و ریختن سقف آن، حداکثر اختلاف تنش های اصلی در سنگ میزبان در لبه های جانبی اتاق ماگما واقع می شود و با گسترش شکستگی های برشی گسل های حلقوی، شکل می گیرد و همزمان با فرونشینی بلوک مرکزی (بلوکی از سنگ میزبان که توسط گسل های حلقوی احاطه شده است) کانالی را برای خروج ماگما فراهم می کند و نهایتا با تزریق ماگما، کالدرای ریزشی در سنگ میزبان شکل می گیرد.
زینب اعتمادخواه محمدمهدی خطیب
همواره در توالی پیشرونده ی دگرریختی ها در رژیم های زمین ساخت فشاری – برشی، شناسایی نشانگرهای ژئودینامیکی جهت کنکاش نحوه ی فرگشت ساختاری بحث برانگیز بوده است. درک ساختارهای درونی و سازوکار جایگیری توده های ماگمایی در پوسته ی فوقانی راهکار مناسبی را جهت بازسازی دگرریختی در این گونه رژیم های زمین ساختی فراهم می کند، از آن جهت که این توده ها به عنوان نشانگرهای نسبتاً مستقیم تنش دیرینه محسوب می شوند. از جمله مناطقی که بررسی توده های ماگمایی در آن زمینه ی دستیابی به نحوه ی جایگیری و تأثیر تکوین ساختاری بر آن را فراهم می کند، پهنه ی جوش خورده ی سیستان با رژیم تنش غالب فشاری – برشی در خاور ایران است. توده های گرانیتوئیدی در خلال کرتاسه ی پسین تا اوائل ترشیری در بخش های گسترده ای از این پهنه ی جوش خورده در پوسته ی فوقانی جایگیری شده اند. به منظور دستیابی به ساختارهای درونی گرانیتوئیدها و بازسازی جنبشی این ساختارها، از فن ناهمسانگردی مغناطیس پذیری (ams) بر روی توده های گرانیتوئیدی بی بی مریم و زهری به ترتیب در بخش مرکزی پهنه ی برشی نهبندان و یکی از پایانه های آن بهره برده شده است. گرانیتوئید بی بی مریم با روند غالب شمال باختر- جنوب خاور دربردارنده ی واحد سنگی اصلی کوارتزدیوریت- تونالیت و واحد فرعی گرانودیوریت است. توده ی گرانیتوئیدی زهری با راستای کلی خاوری – باختری تا شمال باختر- جنوب خاور طیف ترکیبی گرانیت تا لوکوگرانیت را داراست. در بخش مرکزی سامانه ی برشی نهبندان، علی رغم تغییرات محلی، برگوارگی های مغناطیسی در گرانیتوئید بی بی مریم با شیب نسبتاً زیاد به موازات کشیدگی کلی توده (میانگین جهت یابی: n13°w/85°sw) نمایان شده اند و خطوارگی های مغناطیسی اغلب روند nw-se با زاویه ی میل کم را دارند. در گرانیتوئید زهری، برگوارگی های مغناطیسی با میانگین شیبی متوسط به موازات کشیدگی کلی توده و خطوارگی های مغناطیسی با راستای غالب n-s تا ne-sw به سمت جنوب باختر (با سوگیری میانگین°, 32°n197) گسترش یافته اند. جهت یافتگی خطوارگی و برگوارگی ها در این توده به عملکرد همگرایی مایل ایالت ساختاری لوت به سمت ایالت ساختاری افغان به سوی شمال خاور نسبت داده شده که به توسعه ی خاستگاه ترافشاری راستالغز چیره، طی کرتاسه ی پسین انجامیده است. راستای غالب عناصر ساختاری از قبیل محور چین ها در رسوبات ترشیری واقع در سنگ میزبان توده ی گرانیتوئیدی گویای آن است که سوی بردار همگرایی بلوک های لوت و افغان در این بخش از پهنه ی جوش خورده سیستان تا زمان الیگو- میوسن همچنان شمال خاوری باقی مانده است. بیضوی کرنش نوع صفحه ای به همراه برگوارگی هایی با میانگین شیبی متوسط در گرانیتوئیدی زهری بیانگر آن است که محور کوتاه شدگی بیشینه (محور z) با زاویه ی میل متوسط (با سوگیری میانگین: °, 57°n004) اعمال شده است. در اوائل ائوسن گرانیتوئید زهری تحت کنترل راستای بازشدگی n-s تا ne-sw در فضاهای حاصل از فعالیت پهنه های برشی چپگرد واقع در پایانه های سامانه ی برشی نهبندان طی نازک شدگی پوسته جایگیری شده است. فابریک های مغناطیسی، شواهدریزساختاری وصحرایی وانطباق آن باساختارهای دگرریختی سنگ میزبان،گویای فعال بودن بخش مرکزی پهنه ی برشی نهبندان طی جایگیری گرانیتوئید بی بی مریم در کرتاسه ی پسین و پایانه های این پهنه ی برشی همزمان با جایگیری گرانیتوئید زهری در اوائل ائوسن است. الگوی کرنش توده های بی بی مریم و زهری ماحصل تفکیک بندی کرنش در راستای این پهنه ی برشی، به صورت جنبش ترافشاری راستالغز چیره در بخش مرکزی سامانه برشی نهبندان و تأثیر جنبش ترافشاری برش محض به سمت پایانه ها است.