نام پژوهشگر: بهنام عسگری
بهنام عسگری سعید صمدی
بحث استقلال بانک مرکزی پس از فروپاشی نظام برتون وودز و سیستم پایه طلا از اهمیت بسزایی برخوردار شد و طی سال های اخیر بر این اهمیت افزون گردیده است، بطوری که هم اکنون این بحث بطور جدی در بین سیاست گذاران و همچنین مجامع علمی مطرح می باشد. استقلال بانک مرکزی به معنای جدایی سیاست های پولی از سیاست های مالی در نظام اقتصادی کشور است که بانک مرکزی را از حوزه تسلط مطلق دولت رها می کند و در نتیجه، دولت نمی تواند به میل خود و به هر میزانی که تشخیص می دهد به استقراض از بانک مرکزی و انتشار پول به منظور تامین کسری بودجه روی آورد. استقلال بانک مرکزی بدان معنی نیست که بانک مرکزی آزادی مطلق دارد و نباید توجهی به سیاست های دولت بکند، بلکه برعکس بانک مرکزی باید با توجه به شرایط اقتصادی و مراحل توسعه ای که کشور در آن قرار دارد، سیاست-های پولی موثری به کار گیرد تا ضمن کنترل تورم باعث رکود و بیکاری نشود و در عین حال، بتواند انگیزه و تحرک لازم در اقتصاد کشور را به وجود آورد. این مطالعه، به بررسی تاثیر استقلال بانک مرکزی بر نظام مدیریت نقدینگی برای ایران و 21 کشور دیگر صادرکننده نفت، در دوره زمانی (2008-1994) می پردازد. برای این منظور از مدل های اقتصاد سنجی، در قالب روش داده های تابلویی ، استفاده شده است. در این مطالعه از شاخص gmt که یکی از جامع ترین شاخص ها، جهت بررسی استقلال بانک مرکزی است، استفاده شده است. این شاخص بر روی حوزه ی وسیعی از بحث استقلال بانک مرکزی متمرکز می-شود و 15 معیار را در بر می گیرد. مدل های رگرسیون، برای دو گروه کشورهای صادرکننده نفت با درجه استقلال بالاتر از متوسط برای بانک مرکزی و کشورهای صادرکننده نفت با درجه استقلال پایین تر از متوسط، برآورد می گردد. نتایج تخمین برای کشورهای صادرکننده نفت با درجه استقلال ضعیف تر، گویای آن است که این گروه از کشورها به هنگام افزایش قیمت نفت، با سیاست های انبساطی پولی در قالب رشد بالای نقدینگی و عدم مدیرِت صحیح نقدینگی روبه رو می شوند و دولت چندان دارای انضباط مالی نیست. درحالی که نتایج تخمین برای کشورهای صادرکننده نفت با درجه استقلال قوی تر، نشان می دهد که این گروه از کشورها به هنگام افزایش قیمت نفت، قادرند، سیاست های پولی کنترل شده تری اتخاذ نموده و دولت در این کشورها از انضباط مالی بالاتر برخوردار است.