نام پژوهشگر: رقیه عبدالهی
رقیه عبدالهی علی سلطانی
چکیده: هدف از این تحقیق بررسی برخی از تبعات اجرای یک پروژه جنگلکاری با گونه های سوزنی برگ و پهن برگ غیربومی در منطقه ای خشک در مرکز فلات ایران بر تنوع پوشش گیاهی و برخی از خصوصیات خاکی می باشد. برای این منظور پارک جنگلی مجاور سد 15 خرداد و منطقه مرتعی مجاور آن به عنوان شاهد در 5 کیلومتری شمال شهر دلیجان انتخاب شدند. اینکه پس از 12 سال استقرار پارک تنوع گیاهی منطقه چه میزان از شرایط فاصله گرفته، موضوع این تحقیق قرار گرفت. پارک به چهار منطقه جنگلکاری با سیمای متفاوت تقسیم و تنوع پوشش گیاهی آنها به همراه قطعه زمین مرتع مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از برتری غنای گیاهی دربخش مرتع بود.همچنین نتایج مقایسه شاخص های تنوع زیستی نیز، این موضوع را کمابیش تایید کرد و تفاوت معنی داری را بین مرتع و منطقه جنگلکاری نشان داند. نتایج twinspan نشان داد که پیچیدگی جامعه گیاهی منطقه مرتعی با گونه شاخص artemisia herba-alba کمتر از مناطق جنگلی می باشد. وجود انواع گراس ها در منطقه جنگلکاری شده، بر این پیچیدگی افزوده است. اینکه تاثیر جنگلکاری (باتمام تیمارهای همراه آن) بر خاک منطقه چه بوده است و چه مقدار از تغییرات جامعه گیاهی را توجیه می کند، بخش دیگر از این تحقیق بود که با اجرای آزمایش های شیمیایی خاک سطحی انجام گرفت. خاک نواحی جنگلکاری با میزان کربن آلی، فسفر و ازت قابل جذب بالا و بخش مرتع توسط میزان کربنات کلسیم و اسیدیته نسبتاً بالاتر از یکدیگر جداشدند. بااین وجود از آنجا که این تفاوت در چهارمنطقه جنگلی چندان معنی دار نبودند، نتایج pca تنها اندازه های درختان اشکوب بالا را اصلی ترین عامل ایجاد تغییر درمنطقه مورد مطالعه نشان داد. از سوی دیگر نتایج dca نشان داد که تغییرات دو عامل محیطی میزان رطوبت دردسترس گیاه و نیاز به دوره سرما، می تواند اصلی ترین عوامل در ترکیب جامعه گیاهی منطقه باشند. همانطور که گفته شد، به واسطه یکسان بودن شرایط محیطی در مناطق جنگلی، درتحلیل های چند متغیره، تنها خصوصیات درختان اشکوب بالا ملاک تغییرات درنظرگرفته شدند. نتایج cca نیز همراه بودن این عوامل با گیاهانی که در مرتع یافت می شوند را تصدیق کرد. به نظر می رسد گونه درختی کاج تهران در طول مدت استقرار پارک توانایی بهتری را با شرایط اقلیمی منطقه نشان داده است. کلمات کلیدی: جنگلکاری، پوشش گیاهی، تنوع گیاهی، twinspan، pca، dca ، cca
رقیه عبدالهی میر تقی گروسی فرشی
هدف : پژوهش حاضر با هدف ارزیابی تعیین اثر بخشی آموزش گروهی شناختی - رفتاری بر ارتقاء شاخص های سلامت جسمی و روانی بیماران دیابتی نوع دو انجام گرفته است. روش: در این پژوهش در قالب طرح پیش آزمون - پس آزمون به همراه گروه کنترل 30 بیمار مبتلا به دیابت نوع 2 بالای 40 سال که به مدت یک سال از تشخیص بیماری آنها گذشته و از سایر مراکز خدمات مشاوره ای دریافت نکرده باشند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جای داده شدند ابزارهای گرد آوری داده ها پرسشنامه خلاصه ای از رفتارهای مراقبت از خود افراد دیابتی توبرت و گلاسکوف ،پرسشنامه کیفیت زندگی وابسته به دیابت برادلی وهمکاران و پرسشنامه بهزیستی برادلی بود که قبل از شروع برنامه مداخله رفتاری – شناختی و دو هفته بعد از اتمام دوره آموزشی ،توسط بیماران دو گروه آزمایش و کنترل تکمیل گردید. تحلیل داده ها به روش تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج:نتایج نشان داد که برنامه آموزشی رفتاری -شناختی گروهی موجب بهبود کیفیت زندگی و ارتقاء بهزیستی و افزایش رفتارهای مراقبت از خود افراد دیابتی شده است (01/0>p) همچنین بر اساس نتایج به دست آمده ملاحظه شد که برنامه آموزشی رفتاری – شناختی گروهی موجب کاهش قند خون و نمایه توده بدن بیماران دیابتی شده است. بحث و نتیجه گیری : با توجه به تاثیر آموزش رفتاری شناختی گروهی بر بهبود شاخص های سلامت روانی بیماران دیابتی نوع دو بکار گیری این روش به همراه مداخلات پزشکی برای بیماران دیابتی نوع دو توصیه می شود.