نام پژوهشگر: مهراله ریگی
مهراله ریگی محمدرضا عباس زاده
همواره تعیین ساختار سرمایه بهینه و انتخاب ترکیب مناسبی از بین روش های تامین مالی که منجر به بهبود عملکرد شرکت و افزایش ثروت سهامداران گردد، یکی از دغدغه های اصلی مدیران شرکت ها بوده است. از طرف دیگر مالکان نیز همواره در پی معیارهایی برای ارزیابی عملکرد مدیران بوده اند که بتوانند به بهترین شکل عملکرد مدیران را ارزیابی کنند. می توان گفت یکی از راه های کاهش تضاد منافع بین مالکان و مدیران استفاده از ساختار سرمایه بهینه ای است که باعث افزایش ارزش شرکت گردد. تحقیق حاضر به منظور بررسی رابطه بین ساختار سرمایه و ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیاری قابل اتکا برای ارزیابی عملکرد شرکت ها صورت گرفته است. در واقع این تحقیق به دنبال پاسخگویی به این سوال است که آیا می توان با استفاده از ساختار سرمایه مناسب عملکرد شرکت را بهبود بخشید یا خیر؟ در این تحقیق از روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از داده های تابلویی استفاده شده است.نتایج بدست آمده ازتحقیق نشان می دهد که در سطح کل شرکت های بورس رابطه مثبت و معناداری بین ساختار سرمایه و عملکرد شرکت ها وجود دارد اما ایرن رابطه در سطح هر صنعت به نوع صنعت بستگی دارد. در صنایع خودرو و ساخت قطعات، محصولات شیمیایی و کاشی و سرامیک رابطه مثبت، در صنایع مواد و محصولات دارویی رابطه منفی و در صنایع سیمان و فلزات اساسی رابطه ای وجود ندارد.