نام پژوهشگر: مسعود ستاری
فروزان باقرزاده لاکانی مسعود ستاری
اثر غلظت اکسیژن آب بر شاخص های خونی و رشد دو گروه وزنی از فیل ماهیان پرورشی (وزن اولیه 2/49±9/280 و 1/138±9/1217) بررسی شد. تیمار های اکسیژن شامل hypoxia (mg/l 3-2)، normoxia(mg/l 6-5) و hyperoxia (mg/l 6-5) به وسیله تنظیم آب ورودی و تزریق اکسیژن خالص برای تیمار hyperoxia، تنظیم شد. ماهیان به مدت یک هفته با تانک های آزمایش سازگار شده سپس به صورت تصادفی در 9 تانک در هر گروه وزنی توزیع (برای گروه وزنی بالا 3ماهی و برای گروه وزنی پایین 6 ماهی در هر تانک) و به مدت 8 هفته در این شرایط نگهداری شدند. در پایان آزمایش پارامترهای رشد، پارامترهای خون و همچنین ترکیب تقریبی عضله مورد بررسی قرار گرفت. اختلاف معناداری در wt،wg ،bwi ،fi و sgr در هر دو گروه وزنی و cf در گروه وزنی بالا و fl در گروه وزنی پایین مشاهده شد. hct و mchc در گروه وزنی پایین و rbc،mcv و نوتروفیل در گروه وزنی بالا بین تیمارها اختلاف معناداری (p<0.05) داشت. آنالیز ترکیب تقریبی عضله اختلاف معناداری در گروه وزنی پایین نشان نداد اما در گروه وزنی بالا در میزان رطوبت و چربی عضله در تیمارها اختلاف معناداری مشاهده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که سطح بالای اکسیژن اثر مستقیمی روی رشد فیل ماهی دارد بنابراین به کارگیری آن برای فیل ماهی توصیه می گردد.
فهیمه عزیزی حسین رحمانی
پویایی شناسی جمعیت ماهی خیاطهalburnoides bipunctatus در رودخانه تجن ساری و اثر سد شهید رجائی بر آن خیاطهalburnoides bipunctatus از فراوانترین ماهیان رودخانه ای در حوضه جنوبی دریای خزر می باشد. در ایران طبق ضوابط iucn از نظر حفاظتی در طبقه lc (کمترین نگرانی) بوده و مطالعه چندانی روی آن انجام نشده است. این مطالعه برای بررسی پویایی جمعیت و تنوع و تمایز ماهی خیاطه در رودخانه تجن و اثر سد شهید رجایی بر این گونه، طراحی شد. ماهیان طی 9 ماه بوسیله الکتروشوکر صید گردیدند. رابطه طول-وزن، الگوی رشد، فاکتور وضعیت، فاکتورهای رشد برتالنفی و gsi تعیین گردیدند. میزان هماوری نیز در فصل تولیدمثل تعیین گردید. برای مقایسه میانگین ها بین دو ایستگاه آزمون t-test و ancova استفاده شد. الگوی رشد تنها در جنس نر ایستگاه دوم ایزومتریک و بقیه موارد آلومتریک مثبت بودند. طول ماهیان خیاطه دو ایستگاه اختلاف معنی داری نشان داد (05/0 (p? درحالیکه وزن و فاکتور وضعیت تنها در جنس نر بین دو ایستگاه اختلاف معنی داری داشتند (05/0 .(p?و مقدار فاکتور وضعیت همواره بالای 2 بدست آمد. متوسط هماوری مطلق در بالادست 176±476 و در پایین دست 115±441 بدست آمد که اختلاف معنی داری نداشتند (05/0 .(p>53 صفت ریخت سنجی و 16 صفت شمارشی در 100 نمونه اندازه گیری گردید. در مورد داده های ریخت سنجی (پس از استاندارد سازی) و شمارشی از آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی (pca)، آنالیز تابع متمایز کننده (dfa) و آنالیز کلاستر استفاده گردید. نتایج dfa نشان داد که جمعیت ماهیان دو ایستگاه در صفات ریخت سنجی %93 و صفات شمارشی %78 از یکدیگر متمایز شدند. pca نشان داد که دو ایستگاه در صفات ریخت سنجی در 8 فاکتور و در صفات شمارشی در 6 فاکتور از یکدیگر متمایز شدند. دندروگرام upgma نیز، ماهیان دو ایستگاه را از یکدیگر متمایز نمود. احتمالا دلیل تمایز در جمعیت ماهیان دو ایستگاه مربوط به اثر سد بر زیستگاه و بدنبال آن فاکتورهای ریخت سنجی و شمارشی می باشد. کلید واژه: ماهی خیاطه،alburnoides bipunctatus ، پویایی جمعیت، رودخانه تجن ساری، صفات ریخت شناسی و شمارشی
سولماز نوری زاده مسعود ستاری
180 بچه ماهی قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی و طولی (cm) 1/2 ± 27/13 و (g) 9/2 ± 95/25 در 6 تانک به تعداد 30 قطعه در هر تانک توزیع شد. دو جیره آزمایشی با سطوح مختلف چربی فرموله شد بطوریکه 10 درصد چربی به عنوان سطح پایین و 20 درصد به عنوان سطح بالا در نظر گرفته شد. در طول مدت مطالعه، ماهیان به صورت دستی 3 بار در روز تا حد سیری تغذیه شدند و این عمل به مدت 8 هفته انجام گرفت. در پایان مدت آزمایش، وزن ماهیان قزل آلای رنگین کمان تغذیه شده با 20 درصد چربی در مقایسه با ماهیان تغذیه شده با تیمار 10 درصد افزایش معنی داری داشت. هیچ اختلاف معنی داری در بین تیمارها به لحاظ پارامترهای کیفی لاشه (پروتئین، چربی، رطوبت) به استثنای خاکستر مشاهده نشد. همچنین اختلاف معنی داری بین ماهیان دو تیمار به لحاظ پارامترهای هماتولوژیک (هموگلوبین، تعداد گلبول های سفید و قرمز،mcv، mch و mchc) به استثنای هماتوکریت یا شاخص های پلاسما (چربی کل، کورتیزول و گلوکز و همچنین فشار اسمزی پلاسما) مشاهده نشد. پس از دوره 8 هفته ای تغذیه، ماهیان مورد مطالعه به آب با شوری ppt 10، به عنوان تست استرس شوری انتقال یافتند. نمونه خون از ماهیان در ساعت های صفر، 6، 12، 24، 48 و 72 پس از انتقال به آب شور گرفته شد. نتایج این مطالعه افزایش در میزان الکترولیت های پلاسما (سدیم، پتاسیم و کلراید) و فاکتورهای استرسی پلاسما (کورتیزول و گلوکز) و همچنین فشار اسمزی پلاسما پس از انتقال ماهیان به آب شور را به نمایش گذاشت. بر اساس مطالعات بافت شناسی انجام شده هیچ گونه اختلاف قابل توجهی به لحاظ اثرات پاتولوژیک در آبشش ماهیان مشاهده نشد، در مقایسه بافت شناسی کبد، در تعدادی از نمونه ها اختلاف معنی داری به لحاظ تعداد واکوئل ها مشاهده شد. به طورکلی، با توجه به عملکرد رشد و شاخص های خونی ماهیان قزل آلای رنگین کمان، تغذیه ماهیان با 20% چربی توصیه می شود همچنین با تکیه بر نتایج استرس شوری می توان بیان داشت ماهیان در این سن توانایی سازگاری با شوریppt 10 را دارا می باشند.
وحید اسلامی مسعود ستاری
جهت تعیین مقدار آلودگی در ماهی سوف حاجی طرخان(perca fluviatilis) و لای ماهی(tinca tinca)در تالاب انزلی تجمع فلزات سرب و کادمیوم در بافت کبد و عضله ماهیان اندازه گیری شد و رابطه آن با پارامترهای رشد(طول و سن )، شاخص های فیزیولوژیک(ضریب چاقی، شاخص وزن کبد)و همچنین اثرات متقابل فلزات مورد بررسی قرار گرفت. تعداد 16 نمونه ماهی سوف حاجی طرخان و 23 نمونه لای ماهی در طول فصل صید از تالاب انزلی تهیه شدند.اندازه گیری فلزات با استفاده از دستگاهicp-massانجام گرفت. دامنه غلظت فلزات در بافت لای ماهیان عبارت بود از:در بافت کبد، غلظت سرب:66/2-7/0 و غلظت کادمیوم:16/0-06/0 و در بافت عضله غلظت سرب:8/1-7/0و غلظت کادمیوم:08/0-0 و دامنه غلظت فلزات در نمونه های سوف حاجی طرخان عبارت بود از:در بافت کبد، غلظت سرب:79/1- 7/0و غلظت کادمیوم:15/0- 05/0 و در بافت عضله غلظت سرب:89/0-38/0 و غلظت کادمیوم:006/0-0 میکروگرم بر گرم وزن خشک. بیشترین تجمع فلزات در بافت کبد مشاهده شد. بررسی رابطه تجمع فلزات با پارامترهای رشد طول و سن نشان داد که این رابطه در بافت کبد سوف حاجی طرخان در مورد سرب و کادمیوم و در لای ماهی در مورد فلز کادمیوم معنی دار و یک رابطه منفی می باشد(p<0.05). رابطه مقدار فلزات با ضریب چاقی در لای ماهی نشان داد که این رابطه در مورد فلز کادمیوم در عضله و سرب در بافت کبد منفی و معنی دار بود(p<0.05).در سوف حاجی طرخان قوی ترین ارتباط معنی دار بین فلزات در بافت ها در مورد فلز سرب و کادمیوم در بافت کبد بدست آمد (r = 0.78, p<0.05). و در لای ماهی قوی ترین ارتباط معنی دار بین فلز سرب در کبد و کادمیوم در عضله مشاهده شد(r= 0.53, p<0.05). بمنظورارزیابی سلامت ماهیان جهت مصرف انسانی مقایسه ای بین تجمع فلزات در بافت عضله با برخی استانداردهای تغذیه ای(maff,eec)صورت گرفت که نشان دهنده سلامت ماهیان جهت مصرف انسانی می باشد.
سروناز خلیلی تیلمی زهره رمضانپور
مطالعه حاضر با هدف بررسی اثرات ناشی از در معرض گذاری ماهی با جلبک nodularia spumigena بر تغییر برخی پارامترهای فیزیولوژیک و بافت کبد و عضله بچه ماهی سفید در زمان های مختلف انجام پذیرفت. این بررسی در دو مرحله (فاز در معرض قرارگیری و فاز ریکاوری) انجام گرفت. در این بررسی جلبک در محیط کشتmedium) z (zehnder پرورش یافت، سپس در فاز در معرض گذاری، 3 تیمار شامل سه غلظت جلبک با تراکم صفر، دوز پائین یا 104×1 و دوز بالا 108× 1سلول در هر میلی لیتر در 3 تکرار و در سه دوره زمانی24، 48، 96 ساعت در نظر گرفته شد. تعداد 85 عدد بچه ماهی با میانگین وزنی80/0±14/28 گرم در آکواریوم های با ابعاد 45 × 38 ×60 سانتی متر به طور کاملاً تصادفی معرفی گردید. نمونه گیری از خون و بافت کبد و عضله طی سه دوره زمانی در معرض قرار گیری انجام شد. در مرحله دوم، هر3 تیمار به آب تازه و عاری از جلبک به مدت 8 روز منتقل شدند. نمونه گیری از ماهیان در روزهای متفاوت بصورت کاملاً تصادفی انجام گرفت. فعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز در نمونه های هر دو مرحله بررسی شد و بافت شناسی کبد و عضله نیز صورت گرفت. تخریب وابسته به دوز و زمان، طی 96 ساعت مواجهه ماهی (فاز اول) در کبد ماهی های تحت تیمار مشاهده شد و با گذشت زمان از بین رفتن ساختار کبد و تشکیل هسته های پیکنوتیک، کاریولیز و نکروزه شدن سلول های کبدی مشهود بود. پس از انتقال به آب تازه بدلیل تخریب آشکار سلول های کبدی، طی 8 روز عملا ریکاوری مشخصی صورت نگرفت. تغییرات آسیب شناختی در بافت عضله دیده نشد. تغییرات معنادار درفعالیت آنزیم لاکتات دهیدروژناز طی 96 ساعت می باشد. طی 24 ساعت فعالیت افزایشی این آنزیم مشاهده شد. تغییرات معنادار در فعالیت آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز در بین گروههای آزمایشی در فواصل نمونه برداری مختلف مشاهده نشد. افزایش در میزان آنزیم لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز پلاسما بیانگر تخریب بافت کبد می باشد. اثرات مخرب n.spumigena بر روی کبد در هر دو تراکم (104×1و 108×1سلول در هر میلی لیتر) مشاهده شد و بیانگر این مسئله است که تراکم n.spumigena می تواند اثرات مخربی برروی موجودات آبزی بگذارد.
فاطمه ذاکر مسعود ستاری
ماهی سفید دریای خزر یکی از مهم ترین ماهیان اقتصادی است، اما گزارشی درباره ی پاسخ سیستم ایمنی آن در برابر پاتوژن ها و به ویژه موکوس پوست و در دو محیط دریا و رودخانه وجود ندارد. در مطالعه حاضر به منظور بررسی تغییرات فعالیت ایمنی بدن مولدین ماهی سفید دریای خزر (rutilus kutum) در دو اکوسیستم دریا و رودخانه انجام گردید. تعداد 42 عدد ماهی (18 ماده و 24 نر) با متوسط وزن (g25/33± 9/889) از سواحل بندر انزلی در اسفند ماه و با میانگین دمایی cˆ 36/10؛ و میانگین شوری ppt52/7 وph برابر با 93/8 و همچنین تعداد 44 عدد ماهی (22 ماده و 22 نر) با متوسط وزن (g58/37 ±65/552) از رودخانه خشکرود در اردیبهشت ماه با میانگین دماییcˆ 025/10 و میانگین شوری ppt11/0 و ph برابر با 7/8 صید شدند. نمونه خون و موکوس پوست از ماهیان گرفته شد. نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های هماتولوژیک نشان داد، میزان هموگلوبین (hb)، تعداد گلبول قرمز (rbc)، میزان هماتوکریت (hct) در دو محیط و دو جنس و بدون در نظر گرفتن اثر متقابل اختلاف معنی داری داشتند (05/0>p ) و بیشترین مقدار آن ها در محیط دریا و در جنس نر ماهی مشاهده شد. در حجم متوسط گلبول قرمز (mcv)، میانگین هموگلوبین گلبول قرمز (mch)، میانگین غلظت هموگلوبین گلبول قرمز (mchc) و درصد افتراقی یاخته های سفید در دو محیط و دو جنس اختلاف معنی داری مشاهده نشد (05/0<p). تعداد گلبول های سفید خون (wbc) در دو محیط دریا و رودخانه اختلاف معنی داری داشتند (05/0>p). نتایج حاصل از اندازه گیری شاخص های ایمنی در خون شامل ایمونوگلوبولین کل و میزان فعالیت همولیتیک کمپلمان (ach50) در دو محیط و دو جنسیت و بدون در نظر گرفتن اثر متقابل اختلاف معنی داری نشان داد (05/0>p ) و بیشترین مقدار آن در محیط دریا و در جنس نر ماهی بود. در مقدار فعالیت لایزوزیم سرم در دو محیط دریا و رودخانه اختلاف معنی دار مشاهده شد (05/0>p ) و بیشترین مقدار آن در محیط دریا بود. نتایج حاصل از سنجش مقدار پروتئین کل اختلاف معنی داری بین دو جنسیت نشان داد (05/0>p ) و بیشترین مقدار آن در جنس نر مشاهده شد. با اندازه گیری لایزوزیم در موکوس پوست جنس ماده اختلاف معنی داری در میزان فعالیت آن در دو محیط دریا و رودخانه مشاهده شد (05/0>p ) بطوریکه بیشترین مقدار آن در رودخانه بود. با اندازه گیری مقدار پروتئین کل در موکوس پوست جنس ماده، بین دو محیط دریا و رودخانه اختلاف معنی دار مشاهده نشد (05/0<p)؛ همچنین در پروتئین کل موکوس در دو محیط دریا و رودخانه فعالیت آنتی باکتریال مشاهده نشد. با بررسی تعداد باند های پروتئینی موکوس پوست در الگوی الکتروفورزی از محیط دریا به رودخانه افزایش مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده در تحقیق، به نظر می رسد که شرایط محیطی بر پارامتر های ایمنی و برخی پارامتر های هماتولوژی و فیزیولوژی تأثیر گذار بوده و یک عامل مهم در بررسی وضعیت ایمنی بدن ماهی تلقی می گردد.
الهام حقیقی سالار درافشان
ماهی خیاطه (alburnoides eichwaldii) از جمله فراوانترین ماهی های رودخانه ای در حوضه جنوب غرب دریای خزر است. هدف از این مطالعه بررسی ساختار جمعیتی ماهی خیاطه در رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس بود. از این جهت 31 صفت ریخت سنجی سنتی، روش ریخت سنجی تراس با 14 نشانه، روش ریخت سنجی هندسی، 16 صفت شمارشی محاسبه و مطالعه مولکولی انجام شد. صفات مرفولوژیک و مولکولی 120 قطعه ماهی خیاطه از رودخانه های آستاراچای، لمیر، کرگان رود و چالوس(از هر رودخانه 30 قطعه) صید شده در مرداد 1389 مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل آماری، از آزمون ناپارامتری مقایسه میانگین و آزمون تحلیل عاملی، آنالیز تابع متمایزکننده و آنالیز تحلیلمتغیرهایکانونیاستفاده شد. بر اساس نشانگرهای مرفولوژیک 3 جمعیت جداسازی شد. در بین جمعیت ها 28 صفت ریخت سنجی، 67 فاصله تراس، 8 لندمارک و 15 صفت شمارشی تفاوت معنی دار مشاهده شد(p<0.05). به منظور انجام مطالعات مولکولی، استخراج دی.ان.ا. با استفاده از کیت بایوبیسیک ازقسمتیازبدنانجام گرفت و واکنش زنجیره ای پلیمراز بااستفادهازششجفتآغازگر ریزماهواره ctof-172، bl1-2b، cnab-030، llea-071 ،ca3 و z21908 دردمایالحاق °c 58-56 انجامشد. محصولات واکنش زنجیره ای پلیمراز رویژلاکریلامید??درصدالکتروفورزوبهروشنیتراتنقرهرنگ آمیزیشدو نتایجحاصلازآنهابااستفادهازنرمافزار های powermarker ver 3.0، popgene ver 3.2، ver 3.11arleguin، mega ver 4 و ntsys ver 2.02 آنالیزشد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. تعداد آلل مشاهده شده از 15/6 (آستاراچای) تا7 (کرگان رود) و تعداد آلل موثر از 3/4 (آستاراچای) تا 01/5 (کرگان رود) متغیر بود. ارزش میانگین محتوای اطلاعات چندشکلی برای تمامی مکان های ژنی 94/0 محاسبه شد. در میان شش جایگاه چندشکل، نشانگر cnab-030در پایین ترین چندشکلی و نشانگر ca3 بالاترین چندشکلی را نشان داد. هتروزایگوسیتی مورد انتظار از 77/0 (آستاراچای) تا 81/0 (کرگان رود) و هتروزایگوسیتی مشاهده شده از 98/0 در ایستگاه آستاراچای تا 00/1 در ایستگاه کرگان رود متغیر بود. آزمون تعادل هاردی- واینبرگ برای تمام مکان های ژنی در تمامرودخانه هانشان داد که شش نشانگر در جمعیت های مورد مطالعه به طور معنی داری از تعادل منحرف بودند (001/0p<). میانگین fst در بین ایستگاه های مورد مطالعه 07/0 محاسبه شد. میزان شباهت و فاصله ژنتیکی بین رودخانه ها به ترتیب از دامنه 77/0- 69/0 و 36/0- 24/0 به دست آمد. در مطالعه حاضر، تنوع ژنتیکی ماهی خیاطه بالا بود وتفاوت معنی داری در تنوع ژنتیکی بین رودخانه ها مشاهده شد، تفاوت ژنتیکی بین دو به دو رودخانه ها نیز معنی دار بود (05/0>p). بر اساس داده های مرفولوژی و مرفومتریک 3 جمعیت ماهی خیاطه از شمال ایران تعیین شد ولی مطالعات مولکولی 4 جمعیت از ماهی خیاطه را در رودخانه های مورد مطالعه شناسایی کرد. تفاوت ژنتیکی و ریختی بین رودخانه ها می تواند به دلیل فاصله جغرافیایی بین رودخانه ها و تاثیر شرایط زیستگاه ، شرایط فیزیکوشیمیایی آب و شرایط تغذیه ای باشد. جهت درک بهتر ساختارجمعیتی ماهی خیاطه مطالعه ساختار جمعیتی آن با استفاده ازدیگر نشانگرهای مولکولی و مطالعات بیولوژیکی واکولوژیکی توصیه می شود.
سیده سمیه خاتمی نژاد سید حامد موسوی
38 گونه از ماهیان جنسalburnusاز اروپا و غرب آسیا گزارش شده اند. 7 گونه از این جنس در آبهای داخلی ایران وجود دارند.هدف از این مطالعه مقایسه تفاوت های ریخت شناسی بین گونه های جنس alburnus در ایران با روش های سنتی، سیستم شبکه ای تراس و ژئومتریک مورفومتریک بوده است. 28 صفت ریخت سنجی به روش سنتی بین 7 گونه، روش ریخت سنجی تراس و روش ریخت سنجی هندسی با 15 نقطه نشانه، بین 5 گونه و 11 صفت شمارشی بین 7 گونه این جنس محاسبه شد. 286 قطعه از گونه های a. atropatenae, a.hohenackeri, a. filippii, a. mossulensis, a. caeruleus, a. chalcoides, a. zagrosensis به ترتیب از رودخانه های میرسیه و قره چای، مهابادچای، بالقلوچای، گاماسیاب، سرابله، بابلرود و تالاب گندمان بین اسفند1390 و مهر 1391 بوسیله الکتروشوکرصید شده و مورد بررسی قرارگرفتند. جهت بررسی صفات ریخت شناسی152 قطعه و جهت بررسی های تراس و ژئومتریک مورفومتریک 248 قطعه مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت.برای تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل عاملی، آنالیز متمایز کننده، آنالیز تحلیل متغیرهای کانونی و آزمون کلاستر استفاده شد. در بین گونه ها در 28 صفت ریخت سنجی، 94 فاصله تراس، 14 لندمارک و 5 صفت شمارشی تفاوت معنی دار مشاهده شد.
مهدی مسلمی اقدم مسعود ستاری
دینامیک جمعیت اردک ماهی (esox lucius linnaeus, 1758) با بررسی 537 عدد نمونه در دورۀ یکساله از تیر 1391 تا خرداد 1392 از دو منطقۀ غربی (آبکنار) و شرقی (سرخانکل) تالاب انزلی واقع در جنوب غربی دریای خزر مورد مطالعه قرار گرفت. بیشترین فراوانی این گونه در گروه سنی 2 ساله بدست آمد. میانگین طول چنگالی و وزن در جنس ماده به صورت معنی¬داری بیشتر از جنس نر بود. مقایسۀ پارامترهای رشد بین جنس نر و ماده تفاوت معنی¬داری را نشان داد. بنابراین معادلۀ رشد به صورت جداگانه برای جنس نر به صورت lt = 88.1 [1-e -0.11 (t+2.02)] و در جنس ماده به صورت lt = 108.9[1-e -0.09 (t+2.15)] محاسبه گردید. مقدار پارامتر در هر دو جنس تقریباً برابر با 3 (95/2 در جنس نر و 02/3 در جنس ماده) بدست آمد. مقادیر مرگ¬ومیر کل، طبیعی و صیادی در جنس نر به ترتیب 1/13، 0/26 و 0/97 در سال و در جنس ماده به ترتیب 1/17، 0/20 و 0/97 در سال بدست آمد. نرخ بهره¬برداری، میزان مرگ¬ومیر سالیانه و نرخ بقا در جنس نر به ترتیب 0/77، 0/68 و 0/32 در سال و در جنس ماده به ترتیب 0/83، 0/69 و 0/31 در سال بود. مقدار طول چنگالی که در آن 50 % جمعیت بالغ هستند، در جنس نر و ماده به ترتیب برابر با 29/7 و 34/7 سانتیمتر بود. سن در 50 % بلوغ این گونه در جنس نر و ماده به ترتیب 1/57 و 2/59 سال بدست آمد، گرچه تعدادی از نمونه¬ها در سن و طول کمتر به بلوغ رسیده بودند. بررسی شاخص وزنی گناد، فصل تخمریزی اردک ماهی در تالاب انزلی را از اواخر آذر تا اواخر بهمن نشان داد. اوج فعالیت تخمریزی اردک ماهی، دورۀ کوتاهی بین هفتۀ آخر دی و نیمۀ اول بهمن در دمای کمتر از 9 درجۀ سانتیگراد صورت می¬گرفت که توسط مقاطع بافتی تهیه شده از گناد ماهیان ماده تایید گردید. رسیدگی جنسی در اردک ماهی به 6 مرحله تقسیم گردید. بررسی های بافت¬شناسی به همراه نمودار فراوانی قطر تخمک و مراحل رسیدگی جنسی، نشان داد که فرآیند تخمریزی در یک دورۀ کوتاه و به صورت یک مرحله¬ای صورت می¬گیرد و از الگوی total spawner پیروی می¬نماید. مرحلۀ 2 و 6 از لحاظ زمانی به ترتیب طولانی¬ترین و کوتاه¬ترین مراحل رسیدگی جنسی بودند. مقدار هماوری مطلق و نسبی (خطای استاندارد±میانگین) به ترتیب برابر با 2467/1±14592/0 عدد تخم و 1/78±26/05 عدد تخم به ازای هر گرم وزن بدن بدست آمد. نسبت جنسی (نر : ماده) در کل دورۀ نمونه¬برداری به نفع ماده بود و به صورت 1: 1/70 بدست آمد. رابطۀ طول چنگالی-وزن بیانگر الگوی رشد ایزومتریک در اردک ماهی تالاب انزلی بود. اطلاعات بنیادی بیولوژیک بدست آمده از مطالعۀ حاضر جهت پیشرفت مدیریت فعالیت صیادی و بهبود وضعیت ذخیره اردک ماهی در تالاب انزلی که به شدت تحت تاثیر صید است، قابل استفاده می¬باشد.
خیام دل افکار حسین خارا
هدف از این مطالعه دسترسی به غلظت بهینه چهار ماده بیهوش کننده ms222، روغن گل میخک، کتامین و عصاره توتون در بچه ماهی استرلیاد بود. همچنین، تغییرات پارامترهای خونی و بیوشیمیایی در غلظت های بهینه از چهار ماده بیهوش کننده مورد بررسی قرار گرفت. برای بدست آوردن غلظت بهینه غلظت های 45، 50، 55، 60، 65 و 70 میلی گرم در لیتر از ms222، 14، 35، 56، 77، 98 و 119 میلی گرم در لیتر از روغن گل میخک ، 35، 5/37، 40، 5/42، 45 و 50 میلی گرم در لیتر از کتامین و 375، 450، 525، 600، 675 و 750 میلی گرم در لیتر از عصاره توتون مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به زمان های بیهوشی و بازگشت، غلظت های 60 میلی گرم در لیتر (القا 9/6 ± 6/298 و ریکاوری 6/2 ± 3/155 ثانیه) برای ms222، 56 میلی گرم در لیتر (القا 9/14 ± 6/139 و ریکاوری 9/18 ± 151 ثانیه) برای روغن گل میخک، 45 میلی گرم در لیتر (القا 20 ± 380 و ریکاوری 9/82 ± 3/193 ثانیه) و 675 میلی گرم در لیتر (القا 8/21 ± 6/376 و ریکاوری 3/17 ± 570 ثانیه) برای توتون به عنوان غلظت بهینه در نظر گرفته شد. زمان القا و ریکاوری برای ماهی استرلیاد وابسته به غلظت مواد بیهوش کننده بود. تغییرات قابل توجهی در پارامترهای خونی از جمله wbc، rbc، hct، hb، mcv و mch در میان چهار عامل بیهوشی مشاهده شد. نتایج همچنین اختلاف معنی داری در غلظت پارامترهای بیوشیمیایی (کورتیزول، گلوکز و لاکتات) در میان همه موارد بیهوشی مورد بررسی نشان داد.
فاطمه مصلحی مجیدرضا خوش خلق
پروبیوتیک میکروارگانیسم زنده ای است که دارای تأثیرات سودمند بر میزبان خود می¬باشد. در این مطالعه تأثیر باکتری pediococcus pentosaceus بر فاکتورهای رشد، فلور میکروبی روده، ترکیبات بدن و برخی شاخص های بیوشیمی، خون شناسی و ایمنی در تاسماهی سیبری مورد ارزیابی قرار گرفت. . در پایان آزمایش نتایج نشان داد که باکتری p. pentosaceus توانسته بود تأثیرات مثبت بر فاکتورهای رشد (ضریب تبدیل غذایی، شاخص رشد ویژه، ضریب کارایی پروتئین و درصد افزایش وزن به دست آمده) بگذارد. همچنین این باکتری به طور معنی داری توانسته بود در روده کلنی سازی کند بدین صورت که همگام با افزایش سطح پروبیوتیک در جیره، تعداد این باکتری در روده نیز افزایش یافت. در مورد ترکیبات بدن، تنها بر میزان رطوبت و چربی به طور معنی دار تأثیر گذاشت اما تأثیر چندانی بر میزان خاکستر و پروتئین نگذاشت. نتایج حاصل از شاخص های ایمنی (لایزوزیم، ، آلترناتیوکمپلمان و ایمونوگلوبولینm ) نیز نشان داد که باکتری مورد نظر باعث افزایش ایمنی و سلامتی ماهیان تحت تیمار شده بود همچنین باعث بهبود معنی دار در فاکتورهای خون شناسی (گلوکز، پروتئین کل، هموگلوبین، هماتوکریت، گلبول های سفید خون، گلبول های قرمز خون، متوسط حجم گلبول قرمز، متوسط هموگلوبین گلبول قرمز، متوسط غلظت هموگلوبین سلولی، مونوسیت، لنفوسیت، ائوزینوفیل و نوتروفیل آسپارتات آمینوترانسفراز، آلانین آمینوترانسفراز) ماهیان تحت تیمار پروبیوتیک شده بود. در نهایت مشاهده شد که در تمامی موارد تیمار tc یعنی همان تیماری که بیشترین مقدار باکتری را از طریق جیره خود مصرف کرده بود، بهترین نتیجه را به همراه داشت.
مرضیه هاشمی مفرد مجیدرضا خوش خلق
تاسماهی سیبری یکی از ماهیان با ارزش اقتصادی است، اما تا کنون مطالعات اندکی بر روی اثر پروبیوتیک ها بر رشد و ایمنی این ماهی صورت گرفته است. مطالعه حاضر به منظور بررسی اثر باکتری ویسلا سیبریا بر روی فاکتورهای رشد، تعداد باکتری های روده، آنالیز لاشه، شاخص های بیوشیمیایی و خون شناسی و ایمنی تاسماهی سیبری انجام شد. تاسماهی سیبری با میانگین وزنی 0/04±143/55 در 4 تیمار با 3 تکرار به مدت 60 روز مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای مورد آزمایش شامل: 0/2 گرم باکتری با دوز cfu/g10^7 برای تیمار اول (ta)و 2 گرم باکتری با دوز cfu/g 10^8 برای تیمار دوم (tb)و 20 گرم باکتری با دوز cfu/g 10^9 برای تیمار سوم (tc)بود. جیره بدون باکتری نیز شامل تیمار شاهد(c) بود. در پایان آزمایش میزان رشد، ترکیبات لاشه، تعداد فلور باکتریایی روده، پارامترهای ایمنی و بیوشیمیایی و خون شناسی اندازه گیری شدند. نتایج رشد نشان داد که اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود دارد. همه تیمارهایی که باکتری مصرف کردند منجر به بهبود معنی دار پارامترهایی مثل نرخ رشد ویژه، بازده مصرف پروتئین، درصد افزایش وزن بدن، ضریب تبدیل غذایی، نسبت به گروه شاهد شدند، اما در فاکتور وضعیت اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نشد. فلور باکتریایی روده توانسته بود به خوبی در روده کلنی سازی کند و بهبود معنی داری در فلور روده مشاهده شد. نتایج آنالیز لاشه (رطوبت، خاکستر، چربی) در ماهی های تغذیه شده با باکتری بهبود قابل توجهی را نسبت به گروه شاهد نشان دادند اما شاخص پروتئین تفاوت معنی داری نداشت. در نتایج مربوط به پارامترهای خون شناسی و بیوشیمیایی lymphocytes)، neutrophilis، mcv،hct ، hb،rbc ،wbc ، پروتئین، گلوکز، (alt بین گروه های مورد تغذیه با باکتری و گروه شاهد اختلاف معنی داری مشاهده شد. اما شاخص های mch، mchc، eosinophils، monocytes و ast اختلاف معنی داری را نشان ندادند. پارامترهای ایمنی (لایزوزیم، ach50، igm) در گروه های تغذیه شده با باکتری نسبت به گروه شاهد اختلاف معنی داری را نشان دادند. بنابراین استفاده از باکتری ویسلا سیبریا می تواند در بهبود بخشیدن پارامترهای رشد، فلور باکتریایی روده، آنالیز لاشه، پارامترهای ایمنی و خون شناسی و بیوشیمیایی موثر واقع شود، و همچنین این باکتری می تواند تولید این ماهی را با توجه به تأثیر مثبت این باکتری بر روی رشد و ایمنی، بالا ببرد.
هادی اسدی دادقانسرایی مسعود ستاری
به منظور بهره¬برداری پایدار و حفظ تنوع زیستی در اکوسیتم¬های رودخانه¬ای، شناخت نیازهای زیستی آبزیان امری ضروری است و ترجیح زیستگاه یکی از مهمترین عوامل مدیریتی برای جمعیت ماهیان می باشد. رودخان? سیاهرود از جمله رودهای فرعی منتهی به رودخانه سفیدرود گیلان در حوض? خزر است که از مناطق جنگلی رشته کوه¬های البرز سرچشمه می¬گیرد و از جمله محیط¬های پراکنش سس ماهی کورا (barbus lacerta)، یکی از ماهیان بومی و غالب در این حوضه می¬باشد. نیازهای زیستی این ماهی، با نمونه برداری از 13 ایستگاه و با سه تکرار بررسی شد. برای این منظور ویژگی¬های مهم هیدرولوژیکی رودخانه شامل سرعت آب، عمق، عرض رودخانه، نوع بستر، شیب، ارتفاع از سطح دریا و نوع پوشش گیاهی در هر ایستگاه ثبت گردید.
فاطمه جعفری زهره رمضانپور
ساختار جمعیت فیتوپلانکتون ها در نواحی ساحلی نتیجه عوامل محیطی مثل مواد غذایی، نور، چرا، دما و شوری است. دریای خزر پیکره آبی محصور در خشکی است که در منطقه معتدله واقع شده است. این اکوسیستم تحت تاثیر آب هایی است که به آن وارد می شوند. به منظور بررسی اثر جوامع ساحلی بر روی ساختار جمعیت فیتوپلانکتون های ساحلی، شش ایستگاه در امتداد ساحل دریای خزر در استان گیلان از لحاظ وجود فعالیت های مختلف انسانی انتخاب شد. نمونه برداری بصورت ماهانه در دو فصل تابستان وپاییز 1391 (تیرماه تا آذر ماه) انجام شد. در هر ایستگاه از فیتوپلانکتون ها به دو صورت کمی و کیفی نمونه تهیه شد. درجه حرارت آب در زمان نمونه برداری در هر ایستگاه و غلظت نیترات، فسفات و سیلیکات در هر بار نمونه برداری در آزمایشگاه اندازه گیری شد. میانگین غلظت نیترات، فسفات و سیلیکات به ترتیب 38/0±57/0، 03/0±11/0 و 3/0±87/0 میلی گرم بر لیتر بود. غلظت نیترات و فسفات اختلاف معنی داری در ایستگاه ها نشان نداد. ولی در غلظت سیلیکات اختلاف معنی دار بین ایستگاه مصب سفیدرود با ایستگاه چابکسر مشاهده شد. دیاتومه ها هم از لحاظ ترکیب گونه ای و هم فراوانی گروه غالب (83% فراوانی کل و 29% ترکیب گونه ای) و سیانوفیت ها (8/7% فراوانی کل و 28% ترکیب گونه ای) دومین گروه مهم در ساختار جمعیت فیتوپلانکتونی را شامل شدند. دیگر گروه ها به ترتیب پیروفیت ( 7/5% فراوانی کل و 19% ترکیب گونه ای)، کلروفیت (3/1% فراوانی کل و 19% ترکیب گونه ای)، اوگلنوفیت (1/1% فراوانی کل و 1% ترکیب گونه ای) و کریسوفیت (24/0% فراوانی کل و 1% ترکیب گونه ای) بودند. تراکم فیتوپلانکتون در مدت مطالعه 103± 102×2 سلول بر میلی لیتر محاسبه شد. شاخص شانون با میانگین کل 77/0±2 اختلاف معنی دار بین ایستگاه دهکده ساحلی با ایستگاه های چابکسر و تالش نشان داد. در تراکم فیتوپلانکتون های ایستگاه ها اختلاف معنی دار دیده نشد. ساختار جمعیت فیتوپلانکتونی در منطقه مورد مطالعه نسبت به مطالعات پیشین تغییرات زیادی را نشان داد و متغیرهای فیزیکوشیمیایی و زیستی در ایستگاه های مختلف تقریبا متفاوت بود و تحت تاثیر فعالیت های جامعه ساحلی قرار داشتند.
سمیه رسولی دوگاهه مسعود ستاری
با افزایش مقاومت میکروبی و هزینه های سنگین درمان بیماری همراه با تقاضای مصرف کنندگان برای فرآورده های عاری از دارو و محدودیت استفاده از این داروها در بسیاری از کشورها، محققان به دنبال یافتن ترکیباتی، برای جایگزینی آنتی بیوتیک ها هستند. جلبک های دریایی ترکیبات ضدباکتریایی هستند که منجر به توسعه آنتی بیوتیک های جدید شدهاند. با توجه به نقش مهم جلبک ها در کنترل باکتری های بیماریزا و وجود منابع عظیمی از جلبکها در شمال و جنوب کشور این تحقیق با هدف شناخت خواص عصاره های متانولی و آبی جلبک gracilaria salicornia علیه باکتری های گرم مثبت staphylococcus aureus، micrococcus luteus وbacillus subtilis و باکتریهای گرم منفی pseudomonas aeruginosa، escherichia coli و aeromonas hydrophilaانجام شد. جلبک مورد مطالعه از سواحل شمال شرق جزیره قشم جمع آوری و به آزمایشگاه منتقل شد. پس از طی مراحلی از جلبک پودر شده با حلال های آب و متانول عصاره گیری به عمل آمد. فعالیت ضدباکتری با استفاده از روش well diffusion مورد ارزیابی قرار گرفت و فعالیت آنتی اکسیدانی با روش بازدارندگی رادیکال dpph انجام شد با توجه به غلظت های مختلف عصاره ها (50، 100، 200، 300) اندازه هاله عدم رشد باکتری ها بین 5 تا 45 میلی متر متغیر بود. عصاره های آبی و متانولی جلبک . salicornia gاز خاصیت آنتی اکسیدانی کمی برخوردار بود.
مسعود ستاری محسن فرخوی
این رساله مشتمل بر سه بخش میباشد . در بخش اول مطالبی بدین شرح مورد بررسی قرار گرفته است : آب بدن، چرخه آب ، منابع آب ، نیاز به آب ، اعمال آب ، تعیین میزان آب مواد مختلف ، آب متابولیک با آب حاصل از اکسیداسیون، جذب آب ، دفع آب ، نقش آب در کنترل دمای بدن، تنظیم نوشیدن، اثرات محرومیت از آب . مباحث ارائه شده در بخش دوم عبارت است از : کلیات ، استرپتوکوک های مدفوعی، اهمیت استرپتوکوک ها در آب ، میکروب های بی هوازی هاگ دار " کلستریدیوم ها "، انتشار کلستریدیاها، اهمیت کلستریدیاها در آب ، آزمایش میکروبی آب ، نحوه آزمایش ، روش شمارش کلنی ها، جستجوی کلی فرمها در آب ، مکانیسم واکنش های ایمویک ، ویروس های موجود در آب ، تعیین سختی آب ، تعیین قابلیت هدایت الکتریکی، آزمایش های انجام شده، وسایل موردنیاز جهت نمونه گیری، نحوه نمونه گیری پرداخته شده است ، عناصر محلول و معلق موجود در آب ، مواد مغذی موجود در آب برای دام و طیور، شوری آب در ارتباط با تولید دام، راهنمایی در مورد استفاده از آب های شور برای دام، عناصر و مواد سمی موجود در آب . و نهایتا" دربخش سوم نیز به بررسی : باکتریولوژی اختصاصی آب ، شمارش باکتریها در آب ، ارگانیسم های روده ای به عنوان شاخص آلودگی مدفوعی : کلی فرمها، سالمونلا، گروه پروتئوس و گروه پزودوموناس : آئروموناس .