چکیده: هدف اصلی این تحقیق ارزیابی رابطه ی بین مصرف رسانه و انتخاب گروه مرجع توسط دانش آموزان مقطع متوسطه بوده است. علاوه بر این، تلاش گردید تا مشخص شود که متغیرهایی مانند جنس، رشته و پایه ی تحصیلی، گرایش دینی، علاقمندی به مقایسه خود با دیگران و پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده دانش آموزان تا چه اندازه در این رابطه دخیلند؟ این تحقیق به شیوه پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه صورت پذیرفته است. جامعه ی آماری تحقیق دانش آموزان مقطع متوسطه ی شهر رشت بودند که از بین آنها تعداد 396 دانش آموز به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب گردیدند. از روش های آمار توصیفی مانند تعیین فراوانی و درصدگیری و میانگین و همچنین از روش های آمار استنباطی مانند آزمون خی دو، ضرایب همبستگی و وی کرامر و آنالیز واریانس برای تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که بین محتوای برنامه های تلویزیونی مورد استفاده و نوع گروه مرجع دانش آموزان رابطه ی متوسطی وجود دارد. باور دینی بالا موجب کاهش استفاده از برنامه های تلویزیونی شبکه های ماهواره ای شده و بین این دو مورد رابطه ی معکوس برقرار است ولی باور دینی بالای دانش آموزان موجب افزایش مصرف شبکه داخلی توسط آنان می گردد، و رابطه مستقیم بین این دو مورد وجود دارد. اما این رابطه از شدت متوسطی بر خوردار است. نتیجه تحقیق مشخص نمود که درمیان دانش آموزان از برنامه های ورزشی و سپس علمی استفاده بالایی برده می شود.اما بین محتوای برنامه تلویزیونی و رشته ی تحصیلی دانش آموزان رابطه ضعیفی برقرار است. از لحاظ رابطه ی بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی خانواده دانش آموزان و نوع گروه مرجع، این تحقیق نشان داد که دانش آموزان از خانواده با سطح بالای پایگاه اقتصادی و اجتماعی، بیشتر پزشکان و مهندسان و با سطح پایین پایگاه، بیشتر ورزشکاران را به عنوان گروه مرجع می پذیرند اما این رابطه از لحاظ آماری معناد دار نیست.