نام پژوهشگر: سمیرا زندی
سمیرا زندی سید محمد اسماعیل جلالی
در هنگام حفاری تونل ها، بسته به اینکه تونل از چه تشکیلات سنگی عبور می کند، گازهای همراه با این تشکیلات یا محلول در آب زیرزمینی، در محیط تونل متصاعد خواهند شد که باید برای ترقیق آنها تا حد مجاز اقدام نمود. یکی از آلاینده هایی که حضور آن در هنگام حفاری برخی تونل های کشورمان به اثبات رسیده، گازسولفید هیدروژن است که گازی فوق العاده سمی و خطرناک می باشد. عیار مجاز این گاز طبق استاندارد ppm 20 است و در عیارهای بالاتر می تواند سبب فلج شدن سیستم تنفسی شده و به مرگ منجر شود. سازندهای زمین شناسی مرتبط با منابع هیدروکربوری، در تشکیل و ذخیره گاز بسیار مهم می باشند. به دو صورت محلول در آب و ترکیب با هوای محیط می تواند در محیط حضور داشته باشد. بسته به نوع حضور روش های گوناگونی برای ترقیق یا حذف کامل این گاز وجود دارد، که هر یک از این روش ها دارای شرایط اجرایی و بازده متفاوت هستند. تونل انتقال آب زاگرس، واقع در غرب کشور، با طول کلی حدود 48کیلومتر، از تونل های بلند در حال حفر در غرب ایران است. حفر این تونل با دستگاه tbm صورت می گیرد. تهویه ی مکانیکی در حین اجرای تونل، به روش تهویه طولی و با دهش هوا به قسمت پشتیبانی tbm انجام می گیرد. بر اساس مطالعات زمین شناسی انجام شده، حفاری قطعه یک (الف) تونل زاگرس، که در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است، تا طولی حدود 7200 متر باید در شرایط گازخیزی بالا صورت گیرد. اندازه گیری های انجام شده در محل تونل نشان می دهد که با ورورد تونل به داخل تشکیلات ایلام و پیشرفت آن داخل این سازند، جریان آب ورودی به تونل تا میزان lit?s 170 افزایش یافت. آب وارد شده به داخل تونل، حاوی گاز h_2 s است و این گاز به محض ورود آب زیرزمینی به تونل، در فضای تونل منتشر می شود. با اندازه گیری های انجام شده، غلظت h_2 s در هوای تونل زاگرس، در شرایط عملکرد سیستم تهویه، تا ppm60-50 افزایش یافته است. در این مطالعه، بعد از بررسی منشا h_2 s در آب زیرزمینی وارد شده به تونل زاگرس، در ابتدا یکسری تدابیر کوتاه مدت بیان گردیده که اجرای این روش ها سبب بهبود شرایط کاری در محل tbm و قسمت پشتیبانی خواهد شد. لازم است که تمام تدابیر ذکر شده، در سریع ترین زمان ممکن اجرا شوند تا تأخیرهای وارد بر پروژه تا آنجا که ممکن است کاهش یابد. در ادامه روش هایی جهت کاهش ورود آب زیرزمینی به داخل تونل و بالتبع کاهش انتشار h_2 s در اتمسفر ارائه شده، که این تدابیر در جهت بهبود شرایط کاری در محل tbm و قسمت پشتیبانی و همچنین راه دسترسی به tbm نقش عمده ای را ایفا خواهند کرد. تصمیم گیری منطقی جهت انتخاب یک یا تعدادی از این روش ها، نیاز به بررسی دقیق آنها دارد. در مرحله ی بعد با تهیه پرسش نامه و توزیع آن بین تعدادی متخصص، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی مناسب ترین روش برای حل مشکل تصاعد گاز h_2 s در تونل زاگرس انتخاب شد. در این مطالعه پارامترهایی نظیر هزینه، انعطاف پذیری، شرایط زیست محیطی، بازدهی، اجرایی بودن روش و زمان مورد نیاز هر روش در نظر گرفته شد. با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی، روش تزریق در تونل زاگرس به عنوان مناسب ترین روش انتخاب شد و در فصل آخر پایان نامه، برآورد فنی و اقتصادی تزریق در طول 7200 کیلومتر اولیه تونل زاگرس، که با مشکل تصاعد بالای گاز h_2 s مواجه است، انجام شد.