نام پژوهشگر: سید محمد شیخ احمدی
سید محمد شیخ احمدی صادق آیینه وند
در دورهی خلافت عباسیان خطابه و منبر اهمیت زیادی پیدا کرد. از سویی بردن نام خلیفه در خطبههای نماز در یک شهر یا روستا، نشان از رسمیت داشتن قدرت خلیفه در آنجا داشت و خطابه نماد رسمیت یافتن قدرت سیاسی به حساب میآمد. از سوی دیگر منبر که بر روی آن خطابه ایراد میشد، محل اعلام سیاستهای رسمی نظام خلافت محسوب میشد. در این دوره خطیبان شهرها و روستاهای بزرگ به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توسط خلیفه انتخاب میشدند و حکومت آنها را منصوب و یا عزل میکرد. خطیبان همیشه در راستای سیاستهای نظام خلافت و در جهت تقویت آن، خطابه میخواندند و خلفا نیز تا وقتی که خطیبان در این مسیر حرکت میکردند، از آنها حمایت مینمودند. همچنین سیاستهای فرهنگی مورد نظر نظام خلافت از طریق منابر به اطلاع مردم میرسید و خطیبان با اعلام این سیاستها و تأکید بر آنها سعی داشتند، مشروعیت نظام خلافت عباسی را در اذهان مردم نهادینه سازند و هر گونه حرکتی در مقابل این نظام را نامشروع جلوه دهند آنها با تبلیغ این سیاستها تلاش میکردند، دیدگاههای سیاسی و عقیدتی مورد تایید نظام خلافت را تنها دیدگاه صحیح در جامعه اسلامی معرفی کنند و مانع از ایجاد و یا گسترش هویتهای مختلف فکری شوند . بنابراین از یک سو میان خطابه و قدرت سیاسی و از سوی دیگر میان منبر و سیاست پیوند عمیقی ایجاد میشد. این پیوند باعث شد که عباسیان به عنوان یک رسانه ارتباطی تاثیرگذار به خطابه و منبر بنگرند و به تقویت کارکرد آن در جهت منافع خود بپردازند . این رساله علاوه بر توصیف وضعیت خطابه و منبر در دوره خلافت عباسی (132-656هـ.ق) به تبیین رابطهی خطابه و قدرت و منبر و سیاست در این عصر پرداخته و کارکردهایی را که خطابه و منبر برای نظام خلافت عباسی داشت، مورد بررسی و تحلیل قرار داده است.