نام پژوهشگر: سید جواد رامیار
سید جواد رامیار مهدی ادیبی سده
افغانستان کشوری است که از لحاظ قومی از تنوع پیچیده ای برخوردار بوده و ساختار سیاسی-اجتماعی آن نیز به همین تبع پیچیدگی خاص خود را دارد. این کشور طی صد سال اخیر تحولات سیاسی-اجتماعی متعدد و متفاوتی را تجربه نموده و همواره نیز در طول این مدت از اثر این تحولات آسیب دیده است. روشنفکران در این جامعه از جمله طبقاتی بوده اند که ضمن اینکه در تحولات سیاسی-اجتماعی کشور نقش اصلی را ایفا می نمودند، خود بیشترین آسیب را از این ناحیه متحمل شده اند. هدف از نگارش این نوشته در اولین مرحله جریان شناسیِ جریان های روشنفکری در افغانستان قرن بیستم است. اگرچه شاید این جریان شناسی قبلاً توسط تاریخ نگاران به صورت «توصیفی» انجام شده باشد، ولی این نوشته اساس کار خود را مبتنی بر نظریه های روشنفکری گذاشته و در پرتو این نظریه ها در پی تبیین و تحلیل «مسئله»ی روشنفکری و سیر تحول جریان های آن در افغانستان قرن بیستم بر آمده است. روش پژوهش در این نوشته از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و روش گرد آوری اطلاعات نیز اسناد و مدارک کتابخانه ای می باشد. که اصطلاحاً «روش اسنادی» گفته می شود. این نوشته بعد از تحلیل و بررسی جریان های روشنفکری در افغانستان به این نتیجه رسیده است که: افغانستان در طول قرن بیستم در سه مقطع زمانیِ خاص، شاهد روی کار آمدن حکومت های بوده است که روشنفکران در ساختار سیاسی قدرت حاکم، نقش بسزایی را داشته اند. ولی متاسفانه به خاطر عدم آگاهیِ کافی از ساختار اجتماعی-فرهنگیِ جامعه و شتابزدگی در طرح برنامه ی اصلاحات، هر سه جریان بعد از گذشت چند سالی بوسیله ی مردم و دخالت خارجی ها از میان برچیده می شود. جریان روشنفکران مشروطه خواه، جریان روشنفکران دموکرات و جریان روشنفکران هواخواه ایدئولوژی کمونیسم، سه جریانی اند که در طول قرن بیستم در افغانستان، روی عرصه اجتماعی آمدند.