نام پژوهشگر: نگار شهوری
نگار شهوری غلامرضا یاوری
کشور ایران در نیمکره شمالی بین عرض های 25 درجه و 40 دقیقه شمالی و 44 درجه و 63 دقیقه شرقی و در یکی از خشک ترین مناطق جهان قرار گرفته است . متوسط بارندگی کشور 252 میلیمتر ( یک سوم متوسط جهان) بوده و آن تحت شرایطی است که 179 میلیمتر (71%) آن مستقیما به دلیل پتانسیل بالا تبخیر در کشور (1500-2000میلیمتر) تبخیر می گردد. شرایط خاص اقلیمی که خشکی و پراکنش نا مناسب زمانی و مکانی بارندگی واقعیت ناپذیر آن است ، هر گونه تولید مواد غذایی و کشاورزی پایدار را منوط به استفاده صحیح و منطقی از منابع آب محدود کشور نموده است . در همین راستا می توان گفت که آب مهم ترین نهاده کشاورزی است . در این تحقیق به منظور بررسی بهره وری نهاده های تولید از جمله آب ، ابتدا به تخمین تابع تولیدات بخش کشاورزی پرداخته شده و تابع انتخاب شده ، تابع تولید ترانسندنتال است و علت انتخاب تابع ترانسندنتال بر تابع کاب داگلاس این است که در تابع کاب داگلاس بازده مقیاس و کشش ثابت است . همچنین در تابع کاب داگلاس اثر متقابل نهاده ها نشان داده نمی شود. متغیر وابسته و متغیر های مستقل که وارد مدل شده اند به ترتیب عبارتند از: ارزش افزوده بخش کشاورزی ، آب های سطحی، آب های زیر زمینی ، موجودی سرمایه و نیروی کار شاغل در بخش کشاورزی. اطلاعات این پژوهش بر اساس آمار کتابخانه ای می باشد و داده ها سری زمانی هستند . به منظور تخمین تابع تولید ،آب به دو صورت سطحی و زیر زمینی وارد تابع تولید شده است. پس از تخمین تابع تولید ، بهره وری نهایی ، بهره وری متوسط و کشش تولیدی نهاده های تولید محاسبه شده است . نتایج مدل حاکی از آن است که آب به عنوان یک محدودیت اصلی در تولیدات بخش کشاورزی محسوب می شود و با توجه به کشش تولید ، ترکیب عوامل تولید بهینه نبوده واز برخی از آنها از جمله آب های زیر زمینی و نیروی کار بطور اقتصادی استفاده نمی گردد . موجودی سرمایه در بخش کشاورزی به صورت بهینه در بخش استفاده می شود . با توجه به مثبت بودن مجموع کشش های تولیدی ، می توان بیان کرد که بازده نسبت به مقیاس صعودی است . کارایی مصارف آب های کشاورزی در سال 86 معادل 99/0 کیلوگرم بر متر مکعب می باشد و حاکی از آن است که کارایی آب در سال های اخیر افزایش یافته است اما کماکان فاصله زیادی با کارایی مطلوب بخش کشاورزی دارد .