نام پژوهشگر: رسول کیانی دولت آبادی
رسول کیانی دولت آبادی فرامرز سهرابی
دهها سال است که اعتیاد و سوء مصرف و وابستگی به مواد، به یکی از معضلات و نگرانیهای عمده ی جامعه ی بشری تبدیل شده است و از آنجایی که سوء مصرف مواد، اثرات بازدارنده بر رشد و شکوفایی جامعه دارد، تهدیدی جدی و نگران کننده است. وابستگی و سوء مصرف مواد، بعنوان اختلالات مزمن و عود کننده با تأثیرات و پیش-آیندهای زیستی، فرهنگی، روانی، اجتماعی، رفتاری و معنوی در نظر گرفته میشود.(بروک و اسپیتز 2002، دالاس 2003، به نقل از دباغی 1380). این اختلالات، عوارض بسیاری را بر پیکره ی سلامت، بهزیستی و امنیت شهروندان بر جای میگذارد. مطالعه ی آنها نیز چالشهای زیادی را به همراه می آورد. امروزه دیگر نگاه محدود و صرف به عوامل خطر آفرین به سوی عوامل حفاظتی- مراقبتی تغییر جهت داده است و از منظری دیگر در طول دو دهه ی گذشته مفهوم تاب آوری و پیشگیری از عود، در حوزه ی روان شناسی تحولّی آن چنان شالودهای را فراهم ساخته است، تا با تغییر نگاه از رویکرد مشکل محور به رویکرد پرورش فضائل و توانمندیها ،راهبردهای موثر، به صورت رویکردهای تلفیقی بر پایه ی نظامی هدفمند، بعنوان مداخلات مرتبط با شیوه ی زندگی پا به عرصه ی پیشگیری و درمان بنیادین در گستره ی اعتیاد بگذارند. پژوهش حاضر، در راستای تغییر نگاه از رویکرد مشکل محور به رویکرد پرورش فضائل و توانمندیها شکل گرفت و دو هدف عمده را به طور همزمان دنبال میکند، ابتداء ازطریق شناسایی و تعیین عوامل موثر در ارتقای تاب آوری و تأثیر آن بر پیشگیری ازعود را مورد بررسی قرار میدهد و سپس میزان اثر بخشی برنامه ی آموزشی و مداخله ی درمانی مثبت نگر (ppt) و مقایسه ی آن با روان درما نی مبتنی بر راهبردهای شناختی-رفتاری (cbt)از طریق ارتقای میزان تاب آوری بر پیشگیری از عود افراد وابسته ی به موارد مورد آزمون قرار میگیرد. این پژوهش، یک طرح نیمه تجربی (پیش آزمون و پس آزمون (با گروه کنترل است. جامعه ی آماری کلیه ی معتادین داوطلب درمان شهر تهران می باشد که با روش خوشه ای تصادفی، و از طریق معرفی برنامه برای کلیه ی داوطلبان درمان انتخاب شدند. افراد دو گروه آزمایشی جهت آزمون نهایی به ترتیب 12 نفر تحت مداخله ی روان درمانی مثبت نگر، 12 نفر تحت روان درمانی شناختی- رفتاری و 15 نفر نیز گروه گواه (کنترل) بود، که هیچ نوع برنامه ی آموزشی و مداخله ای را دریافت نکردند. ابزارهای پژوهش نیز عبارتند از: مقیاس تاب آوری (کونور و دیوید سون ( 2003مقیاس توانمندیها و فضایل منش و مقیاس سیاهه ی شدت (جداسازی مواد)، که تمامی مقیاسها از اعتبار و روایی مناسب جهت به کارگیری در پژوهش برخوردار بودند. فرضیه های پژوهش به ترتیب: -1 عملکرد افراد وابسته ی به مواد، در مقایسه ی با گروه گواه در مقیاس تاب آوری بر پیشگیری از عود پایینتر است. -2 مداخله ی مبتنی بر روان درمانی مثبت نگر، از طریق ارتقاء میزان تاب آوری برپیشگیری از عود موثر است. -3 مداخله ی مبتنی بر رویکرد روان درمانی شناختی- رفتاری از طریق ارتقاء میزان تاب آوری بر پیشگیری از عود تأثیر دارد. نحوه ی اجراء شامل ده جلسه است که بعد از انتخاب دو گروه نمونه اجراء شد و تحلیل داده ها با آزمون معناداری تفاوت دو نسبت مستقل سنجیده میشود. یافته های حاصل از پژوهش هماهنگ با فرضیه های مورد مطالعه نشان داد که اولاً عملکرد افراد وابسته ی به مواد در مقایسه با گروه گواه در مقیاس ارتقاء تاب آوری برپیشگیری از عود پایین تر است. ثانیاً اثر بخشی میزان مداخله ی مبتنی بر رویکرد روان درمانی شناختی- رفتاری در مقایسه ی با رویکرد مثبت نگر، توانست سطح تاب آوری را بیشتر بالا ببرد. در نتیجه با تأیید فرضیه های پژوهشی عملکرد پایینتر افراد وابسته ی به مواد در مقایسه باگروه گواه در مقیاس تاب آوری بر پیشگیری از عود و همچنین اثر بخشی روان درمانی شناختی- رفتاری در مقایسه ی با رویکرد مثبت نگر در ارتقاء تاب آوری بر پیشگیری از عود افراد وابسته ی به مواد تأیید شد. کلید واژه ها: اعتیاد، تاب آوری، گروه درمانی مثبت نگر و شناختی- رفتاری، پیشگیری از عود