نام پژوهشگر: ریحان پرویزی
ریحان پرویزی محمد امیر مشهدی
مرگ یکی از واقعیتهای به ظاهر تلخ و ناگوار زندگی انسان هاست که هر چند همگان این واقعیت انکار ناپذیر را پذیرفته اند، باز هم برخلاف میل و طبیعت انسان ها جلوه می کند. میل به جاودانگی و امید زنده ماندن دل و ذهن همه انسان ها را به خود مشغول داشته است. آثار و نشانه های این آرزوی جاودانه زیستن را در ادبیات مکتوب و آثار دینی و غیردینی قبل و بعد از اسلام مردم ایران آشکارا می توان دید. بسیاری از دانشمندان، شاعران و نویسندگان، سعی کرده اند تا راهی برای فرار از مرگ بیابند و هول و هراس آن را کاهش دهند. نثر فنی فارسی نیز که در نیمه آغازین قرن ششم با کتاب کلیله و دمنه نصرالله منشی پا به عرصه وجود نهاد و در قرن های بعد ادامه یافت، خواسته است همچون شعر فارسی تجلّی گاه اندیشه ها و آرزوهای نویسنده و مردم باشد. بنابراین واقعیت، میل به جاودانگی انسان در آثار نثر فنی به شیوه ای زیبا و هنرمندانه بازتاب یافته و گاهی نیز با اعتراض آمیخته شده است. این تصاویر تشبیهی و استعاری از همانند ساختن مرگ به خانه زندگی گرفته تا ضعیف ترین موجودات مانند مورچه و پشّه و موجودات خطرناکی همچون: اژدها و نهنگ و حیوانات درّنده شباهت دارد و گاهی نیز به مار گزنده، عقاب شکاری و ورطهْ مرگ، گرداب و دریا مانند می شود، گاهی نیز به خود انسان ها تشبیه شده و همچون شخصی قاتل و خیاطی که برای انسان ها جامه می دوزد، به تصویر در آمده است. این پژوهش که به شیوه کتابخانه ای انجام گرفته، اولین پژوهشی است که به بررسی دیدگاه نویسندگان نثر فنی در مورد مرگ پرداخته است. دیدگاه آنها نسبت به مرگ، بر خواسته ازترس، خیال و وهم بوده و هیچ گونه نگاه واقع گرایانه در آن مشاهده نمی شود و تا حدودی آن را ستوده و به استقبالش می روند.